معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

کمـپوت

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۵ ب.ظ

نامـه نوشـته بـود :

" بـرادر رزمـنده سـلام ، مـن یک دانش آمـوز دبسـتانی هسـتم . خانـم معلم گفـته بـود که بـرای کمک به رزمـندگان جبـهه های حـق علـیه باطل نفـری یک کمـپوت هـدیه بفـرستیم .

با مـادرم رفـتم از مـغازه بـقالی کمـپوت بخـرم . قیـمت هـر کدام از کمـپوت ها را پرسـیدم ، اما قـیمت آنـها خیلی گـران بود ، حتی کمـپوت گلابی که قیـمتش 25 تومـان بـود و از هـمه ارزان تر بـود را نمی توانـستم بخـرم.

آخـر پـول ما به انـدازه سـیر کـردن شـکم خانواده هم نیست . در راه بـرگشت کنار خـیابان این قـوطی خـالی کمـپوت را دیـدم برداشـتم و چـند بار با دقـت آن را شسـتم تا تمـیز تمـیز شـد . حالا یک خواهـش از شـما بـرادر رزمـنده دارم ، هـر وقت که تشـنه شـدید با این قـوطی آب بخـورید تا من هم خوشـحال بشـوم و فکـر کنم که توانسـتم به جبـهه ها کمکی کـنم."

کودک .شهید. معبری به آسمانبچـه ها تـو سنـگر بـرای خـوردن آب تـوی این قـوطی نـوبت می گـرفتند ، آب خـوردنی که همـراهش ریخـتن چـند قطـره اشـک بود.

 

 آســمان نوشـت:

با دقت که به گوشـه و کـنار شـهر نگاه می کنی دستـهایی کوچـک را می بینی که قلبـهایی بـزرگ را در خـود پنـهان کـرده اند...

کـودکانی که هـرچند درد می کشـند اما برای محـبت کردن؛ خم به ابرو نمی آورند... سـفره ی زندگـیشان خـالی اما سـفره ی مهـرشان سـرشار است... اینان معـبری به آسـمان زده اند...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۸

نظرات  (۱۷)

۱۹ تیر ۹۳ ، ۰۵:۴۰ نازنین امام( مجید)
خیلی جالب بود
نمیدونم چی باید بگم
فقط میتونم بگم احسنت


پاسخ:
پاسخ:
سپاسگزارم از حسن نظر شما...
وبلاگ شما هم شایسته ی تقدیره...
لحظه هاتون مملو از پرتو مهر خداوندی
سلام خواهرم.برگشتم.

پاسخ:
پاسخ:
سلام خواهر خوبم
خیلی خوشحالم که به عرصه ی روشنگری سایبری برگشتید...
...
با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما
۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۰ ღ•●نسیــــ♥ـــم ღ•●
خدایا خسته ام ،
از بد بودن هایمان ...
از اینهمه تظاهر به خوب بودن هایی که نیستیم .
از آفرینش کوهها و آسمانها و هستی که سخت تر نیست ...
خوبمان کن ؛
فقط همین
۲۰ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۰ ღ•●نسیــــ♥ـــم ღ•●
سلام
خیلی زیبابودواقعاقشنگ
تشکـــرمیکنم
موفق باشین یاحق

پاسخ:
پاسخ:

لحظه هاتون زهرایی
۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۵ ღ•●نسیــــ♥ـــم ღ•●
شادی را هدیه کن

حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند

عشق بورز به آنها که دلت را شکستند

دعا کن برای آنها که نفرینت کردند

درخت باش بر غم تبرها

بهار شو و بخند که خدا هنوز آن بالا با ماست
سلام حسینی عزیز
اومدیم سر بزنیم دیدیم کلا حذف شدیم که....حالا فدای سرت بهم سر بزنی خوشحال میشم.

پاسخ:
پاسخ: سلام بزرگوار
نمی دونم مشکل از کجا بود...چون با آدرسی که همیشه به وب شما سر می زدم دیگه نمی تونستم وارد بشم...حدس زدم شاید آدرستونو عوض کرده باشین...شاید دوسه روزی بشه که آدرسو حذف کردم...خدا خواست که شما دوباره افتخار حضور دادین...
۲۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۶ طلبه جوان
سلام علیکم
ای کاش این فرهنگ کمک به دیگران مثل اون روزا دوباره برگرده تا همه بدونن حاصل پرورش اسلامی صحیح همون قوطی خالی با اخلاص و ریختن اشک شوق برای همه است

پاسخ:
پاسخ:
سلام
روز عفاف وحجاب بر تمامی دخترا ن وزنان جامعه اسلامی وشما خواهر گرامی مبارکباد .
انشاء الله خداوند توفیق بیش از پیش به همه ما عنایت بفرماید.

پاسخ:
پاسخ:
سلام
سپاسگزارم...
انشالله...
لحظه هاتون زهرایی
سلام
طاعات و عبادادتون مقبول حق باشه انشالله
با خوندن مطلبتون یاد یه عکس نوشته با مضمون زیر افتادم:

ای یوسف زهرا سر بازار محبت
با رشته کلافی سر سودای تو بود .....

پایدار باشین ...
التماس دعا
یا علی

پاسخ:
پاسخ:
۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۶:۲۵ هومن سیدی
خیلی خوب بود.همیشه تحت تاثیر مطالبتون قرار می گیرم.ممنون و عبادت هات قبول باشه.
پاسخ:
پاسخ: سلام بزرگوار
متشکرم از حسن نظر شما...
طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق
۲۳ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۰ نرجس خاتون(دانشجــــــوی انقلابی)
احسنت بسیار زیبا بود....

ممنونم ازتون...

پاسخ:
پاسخ:
۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۶:۳۷ نازنین امام ( مجید )
خیلی جالب بود
ممنونم

پاسخ:
پاسخ:
سپاس از لطف شما
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود
هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او می‌چکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
استاد سازگار


پاسخ:
پاسخ:
۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۹:۳۱ خادمة الزهرا سلام الله علیها
امروز برای شهدا وقت نداریم


ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم


با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است


ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم

چون فرد مهمی شده نفس دغل ما


اندازه یک قبله دعا، وقت نداریم


در کوفه تن، غیرت ما خانه نشین است

بهر سفر کرب و بلا، وقت نداریم

تقویم گرفتاری ما پر شده از زرد


ای سرخ، گل لاله، تو را وقت نداریم

هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است، ولی حیف که ما وقت نداریم

سلام بزرگوار
خدا قوت...
این هفته مهمان شهید ایوب توانایی هستیم.
شما هم دعوت شده اند.
التماس دعای فراوان
یازهرا سلام الله علیها

پاسخ:
پاسخ:
سلام
انشالله خدمت می رسیم...
۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۶ ღ•●نسیــــ♥ـــم ღ•●
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند به دیوان عمل سنجیدند بیش ازهمگان گناه مابود ولی ما را به محبت علی(ع)بخشیدند. با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را ازدعای خیرخویش فراموش نکنید.التماس دعا

پاسخ:
پاسخ:
محتاجیم به دعا بانو...
قابل باشیم چشم...
۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۸ ღ•●نسیــــ♥ـــم ღ•●
سلام
تشکرازلطف بسیارتون...
قابلی نداره انشالله خداوامام زمان(عج)ازم راضی باشن.
بازم تشریف بیارین
یاحق
چیزی برای گفتن وجود نداره........
یعنی هیچ کلمه و جمله ای نمیتونه عشق این دانش آموز دبستانی رو اندازه بگیره.........
فقط گریه کردم........
گریه بخاطر خودم که عقب موندم از یه قلب کوچیک اما ساده و پاک........
بنظر شما ما تا حالا از چند نفر عقب موندیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
پاسخ:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی