... و تـو ، ای آن که در سـال شصت و یکـم هجـری ،هنـوز در ذخـایر تقـدیر نهفـته بـوده ای و اکنـون ، در ایـن دوران جاهلـیت ثـانی و عصـر تـوبـۀ بشـریت ، پای به سـیاره زمیـن نهـاده ای ،
نـومـید مـشو ، که تـو را نیز عاشـورایی اسـت و کربـلایی که تشـنۀ خـون توسـت و انتـظار می کشـد تـا تـو زنـجیر خـاک از پـای اراده ات بگشـایی و از خـود و دلبسـتگی هایـش هجـرت کنی و به کهـف حَصـینِ لازمـان و لامـکان ولایـت ملحـق شـوی و فـراتر از زمـان و مـکان خـود را به قافـله سـال شصت و یکـم هجری برسـانی و در رکاب امـام عشـق به شـهادت رسی...
یـاران! شـتاب کنـید قافـله در راه اسـت
می گویـند که گناهـکاران را نمی پذیـرند ؟
آری ، گناهـکاران را در ایـن قافـله راهی نیـست ... امّـا پشیمـانان را می پذیـرند...
آدم نیـز در ایـن قافـله مـلازم رکاب حسـین (علیه السلام) اسـت ؛ که او سـرسلسله خیـل پشیمـانان است و اگـر نبـود باب تـوبـه ای که خـداوند با خـون حسـین(علیه السلام) مـیان زمیـن و آسـمان گشـوده اسـت .
آدم نیـز دهشـت زده و رهـا شده و سـرگردان در ایـن برهـوت گمگشـتگی وا می مـاند .
شـهید سـید مرتـضی آویـنی