معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیطان» ثبت شده است

 وجود مبارک امیر المومنین(علیه السلام) در حکمت 3 نهج‌البلاغه فرمود: «الْبُخْلُ عَارٌ »؛ بخل ننگ است ؛ فرمود بخل آن است که آدم بخشش نداشته باشد، آنچه را که به دست آمده برای اینکه مبادا در آینده به آن نیاز داشته باشد در موارد لازم نبخشد. فرمود: آن کسی که بخیل است تحت حمایت و هدایت و رهبری شیطان است، چون «الشَّیطَانُ یعِدُکُمُ الْفَقْرَ» ، یعنی شیطان در درون ما وسوسه می‌کند که اگر شما در این راه خیر کمک کردید چه کسی به شما کمک می‌کند، چه کسی آینده شما را تأمین می‌کند؟ خود ذات اقدس اله در قرآن فرمود: «مَا أَنفَقْتُم مِن شَی‏ءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ»؛ شما هر چه (در راه رضای حق) انفاق کنید خدا به شما عوض می‌بخشد . امام جواد(علیه السلام)یک بیان نورانی دارد که تفسیر همین آیه است؛ فرمود: «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیه»؛ کسى که یقین به پاداش دارد، در بخشش، سخاوتمند است. فرمود: این که در قرآن آمده است آنچه را شما در راه خدا انفاق می‌کنید خدا جانشین آن را فراهم می‌کند، این جانشینی همزمان است. الآن اگر بارانی بیاید جایی سنگی فرو برود، شما این سنگ را از این باغ بخواهید بردارید، چاله‌ای می‌ماند، شاید تا یکسال یا بیشتر طول می‌کشد تا این چاله پر بشود؛ اما یک سطل آب که از رودخانه می‌گیرید همان زمان پر می‌شود. «خَلَف» یعنی این؛

[ بیانات آیت الله جوادی آملی در 26/11/96 در دیدار با جمعی از دانشجویان ]

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۱:۰۱
... یک بسیجی ...

امام خمینی ای عـزیـز! ... بـدان کـه اگـر قـدمی در راه سـعادت زدی و اقـدامی نمـودی، و بـا حـق -تعالی مَجدُه- از سـر آشـتی بیـرون آمـدی و عـذر مـاسَـبق خواسـتی، درهـائی از سـعادت بـه رویـت بـاز شـود، و از عالـم غـیب از تـو دستگـیریهـا شـود و حجابـهای طبیـعت، یک‌یک، پـاره شـود ... و درهـای رحـمت حـق تعـالی بـه رویـت بـاز شـود، ... و کم‌کم محـبت حـقۤ در قلـبت جلـوه کـند و محبتهـای دیگـر را بسـوزاند، و اگـر خـدای -تبارک و تعـالی- در تـو اخـلاص و صِـدق دیـد، تـو را بـه سـلوک حقیـقی راهنمـائی کـند و کم‌کم چشـمت را از عالـم کـور کـند و بـه خـود روشـن فـرماید، و دلـت را از غـیر خـودش وارسـته و بـه خـودش پیوسـته کـند. ... بارالـها! مـا بـه امـانت تـو خیـانت کـردیم، و فطـرت‌الله را به تصـرّف شـیطان پلـید دادیـم، و از فطـرت الهـیّه محـجوب شـدیم؛ و ترسـم کـه کم‌کم، بـا ایـن سـیر طبیـعی و سـلوک شـیطانی، از فطـرت الـهی یکسـره بیـرون آئیـم، و خـانه را یک جـا بـه تصـرّف شـیطان و جنـود آن و جهـل و جنـود آن دهیـم.

پـروردگـارا ! تـو خـود از مـا دستگـیری کن! مـا طاقت مقـاومت نداریـم، مگـر لطف تـو دسـتی گـیرد " إنَّکَ ذوالفَضل ِ العَظیم.”

[شرح حدیث «جنود عقل و جهل»، امام خمینی(ره)، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صص86-84]

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۵۹
... یک بسیجی ...

یادم می‌آید زمانی گوشی‌های بلوتوث‌دار برای خودشان حکومتی داشتند، کافی بود یک گوشی تلفن قابلیت پخش موسیقی و کلیپ داشته باشد تا فول‌آپشِن به نظر برسد، اما حالا گوشی‌های اندروید، بسیاری از افراد را از کامپیوتر خانگی هم بی‌نیاز کرده است. تماس گرفتن و پیامک فرستادن کمترین کار این گوشی‌هاست، حالا با نصب یکی از نرم‌افزارهای وایبر، تانگو، لاین، واتس آپ، اینستاگرام و ... می‌توانید از یک سر دنیا به سر دیگرش وصل شوید، یک کیفیت ارتباطی مطلوب با کمترین هزینه.

تا اینجا همه چیز خوب به نظر می‌رسد، مشکل از آنجا شروع می‌شود که این نرم‌افزارهای رنگ و وارنگ تمام روز و شبمان را به خود اختصاص دهد. دوستی‌های تاریخ گذشته را بی‌هیچ هدفی دوباره احیا می‌کند، در گروه‌های مختلف عضومان می‌کند، برخی ناشناس‌های مزاحم را وارد حریم خصوصی‌مان می‌کند و خلاصه بی‌آن‌که پیش‌بینی چنین حجم ارتباطی وسیعی را کرده باشیم، ما را در دایره‌ای از پیام‌هایی قرار می‌دهد که هر کدام از یک نرم‌افزار خاص به سویمان می‌آید.

وقتی تمام اینها را در نظر بگیریم دیگر طبیعی است که بسیاری از چاردیواری‌ها مجهز به اینترنت بی‌سیم شود و هرکدام از اعضای خانواده مشغول پاسخ دادن به پیام‌ها و رصد کردن گروه‌های دوستی‌شان باشند و این گونه می شود که فناوری های ارتباطی روی گوشی های هوشمند ما را ازهم دور می کند. باورش کمی سخت است اما گویا در این میان تنها چیزی که از دست رفته همان ارتباط است؛ ارتباط‌های صمیمی اعضای یک خانواده، زیر یک سقف.

شبکه‌های اجتماعی و گفت‌وگوهای آنلاین مزایای زیادی دارد؛ توسعه مشارکت‌های اجتماعی، شکل‌گیری گروه‌های هدفمند، اطلاع‌رسانی‌های بموقع، تبلیغ ارزش‌های انسانی و اخلاقی، ترویج پیام‌های مثبت‌اندیشی و...، کیست که منکر این مزایا شود؟ مساله کنونی، مدیریت کردن این نرم‌افزارها در کنار هم و استفاده درست از آنهاست، به‌گونه‌ای که خانواده، کار، درس، مطالعه، تفریح و دیگر فعالیت‌های یک جوان در سایه این امکانات محو نشود. اما چگونه؟

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۰
... یک بسیجی ...

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند:

وقتی که این آیه بر پیامبر نازل شد:" والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله ولم یصروا علی ما فعلوا وهم یعلمون"(135/آل عمران) (1)

ابلیس(پدر شیطانها) سخت ناراحت گردید. بالای کوهی در مکه به نام "ثور" رفت و آژیر خطرش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه ی بچه شیطانها جمع شدند. ابلیس، نزول آیات فوق را به اطلاع آنان رساند و اظهار نگرانی کرد واز آنها کمک خواست.

یکی از یاران او گفت:

من با دعوت نمودن انسانها از این گناه به آن گناه، اثر این آیه را خنثی می کنم.

ابلیس سخن او را نپذیرفت. دیگری پیشنهادی شبیه به اولی کرد ولی باز مورد پذیرش ابلیس قرار نگرفت.

تا اینکه از میان شیطانها، شیطان کهنه کاری به نام "وسواس خناس" گفت:

پیشنهاد من این است که فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوهای طولانی آلوده به گناه می کنم (و می گویم که الان برای توبه کردن زود است و فرصت توبه بسیار است) وقتی که مرتکب گناه شدند خدا را فراموش کرده و بازگشت به سوی خدا (=توبه) از خاطر آنان محو می گردد.

ابلیس گفت:

مرحبا! راه همین است. سپس این ماموریت را تا پایان دنیا به او سپرد.(2)

وسواس الخناس

------- پی نوشت --------------------

1- آل عمران/135،(و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا می افتندو برای گناهان خود طلب امرزش می کنند- و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- وبر گناه اسرار نمی ورزند با اینکه می دانند.

2- ر.ک: داستانهای صاحبلان، 1/151-150ف به نقل از امالی صدوق، وسائل الشیعه11/353، باب 85، ج7.

 

منبع:محمدی، محمد حسین، هزار و یک حکایت قرآنی، صص741-740.

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۲
... یک بسیجی ...

إنَّ آلشَّـیطانَ لَکُم عَدُوٌّ فَآتَّخِـذُوهُ عَـدُوًّا إنَّمَا یَدعُـوا حِزبَـهُ لِیَـکُونُوا مِن أَصـحَابِ آلـسَّعِیرِ

شـیطان دشمن شـماست ، شـما هـم او را دشـمن بـدارید ، او حـزب و سـپاهش را بـرای اغـوای شـما مهـیا ساخـته تا هـمه را (مـانند خـود) اهـل دوزخ گـرداند. (سوره فاطر آیه 6)

شـیطان مـرمـوزتـرین مـدیـر اسـتراتـژیک جهـان اسـت ، که با سـرمایـه و امـکانـات دیگـران ، نیـّت و مقـاصد خـود را محـقق می سـازد.

او مـرمـوزانه و مخـفیانه در پشـت ملـت ها و دولـت ها می خـزد و هـر روز بـه شـکلی و هـر لحـظه بـه رنـگی در می آیـد.

نمـرود ، فـرعـون ، نـرون ، هیـتلـر و....

 

در ادامـه کـلامی تأمـل بـرانگـیز از آیت‌الله عبدالله جـوادی آملی می نویـسم...

کـار شیـطان این نیـست که شـما را بـکُشد یا مـالـتان را بگـیرد، او از شـما جان و مال نمی‌خـواهد، بلـکه فقـط دو چـیز می‌خواهـد: دیـن و آبـرو. این‌چنـین نیسـت که اگـر شـیطان، دیـن کسی را گـرفت رهـایش کـند، زیـرا ممـکن اسـت انسـان بی‌دینِ آبـرومـند، کار مـفید انـجام دهـد؛ ولی از انسـان بی‌دیـن و بی‌آبـرو کاری سـاخته نیـست. بنابـراین شـیطان تا انسـان را بی‌دیـن و بی آبـرو نـکند، دسـت‌بـردار نـخواهد بـود.

۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۳ ، ۱۰:۰۱
... یک بسیجی ...

* عزیزم... شیرین من... آهای تو که چشمداشتی نداری. تو که با دستهای مهربانت می بخشی، و بعد انگار شرمنده می شوی و سرت را زیر می اندازی که نگاه ممنونم به نگاه کریمت گره نخورد...خداحافظ ماه رمضان

* اگر تمام عمرم به عاشقی با تو می گذشت، و بعد بی آن که نگاهم کنی، با ذلت و خواری روانه ی شعله های دوزخم می کردی، حقم بود. از تو که طلبی ندارم... و حالا که لحظه هایم همه در بازیگوشی و -پناه بر خودت- در دهن کجی به تو گذشت، جای این که بی آبرویم کنی، هر رمضان، هر رمضان، درهای محبتت را باز می کنی، و من که پشت می کنم، خودت میدوی و به آغوشم می کشی و در گوشم زمزمه می کنی "کجا؟"... خدا... خدا... عزیزم... من تحمل این همه بخشش را ندارم... من این همه آقایی را نمی فهمم...

* رمضان خودت را، از قله های عزتت فرو فرستادی و در سرزمین های پست دلهای ما برافراشتی و فتح مان کردی. رمضان تو، زیر پرچم ستایشت جمعمان کرد. هم صحبت نیکوی لحظه های ضعف و افتادگی ما شد. هر گوشه ی دلمان را با آرزویی به لحظه ای شب و روزش گره زدیم. و حالا وقت خداحافظی ست...

* خدا... اُنس گرفته بود دلهای ما... شیرین بود ماهی که هر وقت صدایت می کردیم جواب تو را می شنیدیم... خدا... خدا جان... خداحافظی از رمضان تو سخت است. دلهای ما بدجوری گرفته. من یکی که یاد شب های تاریک دوری و روزهای سخت روزمرگی می افتم وحشت می کنم...

* هق هق ما بلند شد... انگار رمضان تو سر ترحم با دل های  نازک ما ندارد... می دویم دنبال رمضان... نفس نفس می زنیم و بریده بریده ناله می کنیم... خدا حافظ... خدا حافظ تو، رمضان خوب خدا... خدا حافظ قشنگ ترین ماه ها... آب به ما بیابان زده ها نرسیده، ببخشید، پشت سرت اشک می ریزم، و از همین حالا لحظه شماری، به خدا لحظه شماری می کنم تا برگردی... خدا حافظ رمضان عزیزم...

* آرزوها در شب های تو، خیلی خیلی دست یافتنی بود. بوی خوش کارهای نیک در کوچه کوچه ی روزهای تو در پرواز بود. اما دیگر خدا حافظ... دست های ما کوتاهی کرد، در دل های ما ولی، تو عزیز بودی. دست هایت را به رسم خداحافظی تکان می دهی، در دل های ما ولی، زلزله و طوفان می کنی. اما باشد... خدا حافظ...

* تو می روی و هنوز نرفته، صدای خنده های طمع آلود شیطان روی شیشه ی دلم ناخن می کشد... تو می روی و هنوز نرفته، هیاهوی دنیا و دنیا و دنیا، پشت دیوارهایی که تو بنا کردی به شقیقه هایم مشت می کوبد... چطور وحشت نکنم رمضان... من بی تو می ترسم... من بی تو خیلی تنها هستم...

* خدا... خدایا... رمضان را نگاه می دارم... کاری می کنم که هیچ کدام از همسایه ها نفهمند رمضان از این خانه رفته است... با اشک و ضجه و الحاح و التماس دلم را آباد نگه می دارم... خدا... من که از رمضان جز تو را نمی خواهم... بیا و کاری کن، زود زود که برگشت، از همینجا -و بالاتر از اینجا- باز سوی تو بدویم... خدایا نگهم دار...

* خدا... خدایا غلط کردم به رمضان تو بی حرمتی کردم... خدایا مهمان عزیز تو می رود و می ترسم شکایتی از من نزد تو بیاورد... خدایا... اسم ما را بین آن هایی بنویس که حرمت رمضان را نگاه داشتند... آن ها که حق رمضان را رعایت کردند... آن ها که، -ای وای- آن ها که در رمضان گناه نکردند... آن ها که رمضان را مدام در سرای تو بودند... و به ما بیشتر بده... خدا... از تو که کم نمی شود خدا...

* خدا... به بدبختی ما نگاه کن دل های ما آرام کن... خدا به حرمت نگاه محمد(ص) -فدای نام مهربانش-... خدا یا تو که حواست به بی تابی ما بود... تو که قدم های رمضان را پشت شربت عید فطر و بوی اسفند گذاشتی... نگرانی هایمان را هم برطرف کن... گناهان ما را ببخش... ما را از بدی هایمان خارج کن... ما را از خوشبخت های این مـاه بنویس...

* خدا ممنونم...

برداشتی از سایت روضه نیوز

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
... یک بسیجی ...

اگـر خـدا وجـود دارد پس چـرا در جهـان شیطان نیـز هست ؟

شـاید ایـن پـرسش بهـ ذهـن بسـیاری از انسـان هـا رسـیدهـ باشـد و همیـشهـ بهـ عنـوان یـک سـوال بی پاسـخ بـاقی مـاندهـ باشـد. سـاده ترین راهـ پاسـخ بهـ ایـن پـرسش، ایـن اسـت کهـ انـدکی بهـ ذات و وجـود حقیـقی خـداوند دقیقـتر بنگـریم و ببیـنیم کهـ خواسـتهـ او از بشـریت چیـست؟ بـا مسئـله کامـلاً منـطقی برخـورد می کنیـم. خداونـد مـا را دوسـت دارد و در مقـابل از مـا نیـز انتـظار دارد کهـ او را دوسـت داشـتهـ باشـیم و مـا چطـور می توانیـم او را دوسـت داشـتهـ باشـیم مگـر اینـکهـ تـوانایی و آزادی دوسـت داشـتن را داشـتهـ باشـیم؟

خداونـد می تـوانست مـا را مـانند رُبـات هـایی خلـق کنـد کهـ تمـام مـدّت بگـویند "دوسـتت دارم، دوسـتت دارم، دوسـتت دارم" امّـا اگـر ایـن چنـین می شـد در حقیـقت مـا را وادار بهـ ایـن کار کـردهـ بـود و یـک چنـین دوسـت داشـتنی، یـک عشـق حقیـقی قلمـداد نمی شـود. عشـق زمـانی معـنا پیـدا می کند کهـ مـا حـقّ انتـخاب داشـتهـ باشـیم. تنهـا در ایـن صـورت اسـت کهـ مـا می توانیـم دوسـت نداشـتن خـداوند را انتـخاب کنـیم، درسـت همـان کاری کهـ شیـطان انـجام داد. ذات شیـطان سرشـار از کیـنه و نفـرت اسـت. بنابـراین زمـانی کهـ خـداوند حـقّ انتـخاب را پیـش روی مـا قـرار داد موهبـتی بـزرگ را بـر سـر راهـمان گـذاشت کهـ با تـوجهـ بهـ انتـخاب هـای آگاهـانهـ خـود بتوانـیم آنـرا بهـ نعـمت و یا مصـیبت و بلا تبـدیل کنـیم.

دلیل وجـود شیـطان در طبیـعت بهـ ایـن خاطـر نیـست کهـ چـون خـدا وجـود دارد پـس در مقابـل او بایـد یک شیـطان نیـز وجـود داشـته باشـد، بلـکهـ علـت اصلی وجـود شیـطان از آزادی عملی نشـئت می گیـرد کهـ خـداوند بـر سـر راهـ انسانـها قـرار دادهـ اسـت. عشـق تنهـا در حضـور شیـطان(نفـرت) اسـت کهـ معـنی پیـدا می کـند و همانـطور کهـ می دانیـم شیـطان همیـشه زود گـذر و موقـتی بـودهـ امّـا عشـق حقـیقی تـا بینـهایت ادامهـ دارد و بـرای همیـشه پایـدار باقی خـواهد مـاند؛ تمـام دردهـا و رنـج هایی را کهـ امـروزهـ شـاهد آن هسـتیم دلیلی جـز ایـن نـدارند کهـ بشـریت راهـ نـادرست را انتـخاب می کـند.

خـداوند می تـوانست حـقّ انتـخاب را از مـا بگـیرد امّـا او ایـن کار را انـجام نـداد. امیـدوارم کهـ مـا نیـز از آزادی عمل خـود بهـ نـحو احسـن اسـتفاده کردهـ و راهـ راسـت کهـ در نهـایت ؛ راهـ پـروردگار اسـت را انتـخاب کنـیم.

بعداً نوشت:
ولادت با سعادت خورشید علم، مخزن الاسرار توحید ؛ شکافنده معماهاى وجود ؛ حضرت امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد....

 

 

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۴۲
... یک بسیجی ...

داشــت می رسـید بـه در امـامـزاده که دوبـاره جلـویـش ســبز شـد و با التــماس گـفت: «صــبر کن؛ مـن که حـرف بـدی نــزدم. اصـلا چــرا ســریع حـرف طـلاق رو می کــشی وسـط ؟!»

بـا عصــبانیت جـواب داد : «خســته شـدم از دســتت. دیــگه حَــنات بــرام رنــگ نــداره .»

ســرش را نــزدیک گــوش مـَـرد کـرد : «ببیـن عــزیــزم ، مـن بـه فکـر تـو هستــم. بـد می گـم؟ عیــده... هـمه شــاد و شــنگول ، دارن می رن گــردش... پــس ســیزده بـه در چی می شـه؟؟... آخــه قبــرستــون هــم شــد جــا؟!!»

مـَـرد با لبــخندی ســرد گــفت: «ببینــم مـثل اینــکه تــو از مــُـرده ها بیشــتر می تــرسی تـا مـا زنــده ها؟! هــر چـیه مــن تــو اونــجا آرامــش بیشــتری دارم... تــازه بــعدشـم بایــد بــرم مــزار شــهدا...»

دویــد طــرف گــوش دیگــرش و آهــسته گــفت : « خـُـب قبــول ، تــو کــه وقــت بــرای زیــارت و درد و دل با آقــات ، زیــاد داری . بـعد تعطــیلات می ری. الان کـه اداره تعطــیله بــزن تو دشــت و سـبـزه . بـابـا بی خــیالِ...»

مــَـرد انــگار زنـجیـری را پـاره کــرده باشــد، بـا قـدرت بـه ســمت درب چــوبی امــامــزاده حــرکت کـرد و گـفت : « نـه مــثل اینــکه تــو آدم بــشو نیــستی. چــندبــار بـگـم ؛ مـن امـــروز مــهمان سـُــفـره ی امــامــزاده ام... اصــلاً همـین الان طـلاقــت می دم تـا از دستـت خـلاص بــشم. أعُـوذُ بِـاللهِ مِـنَ الـشَّیـطانِ الـرَّجـِیم»

ضــریح را کـه بــوســید، با آرامش رو کـرد بـه قــبر آقــا و زمــزمـه کــرد:

«عـــیدی مـا رو دادیــد آقــا ســیّد . بعـضـی ها می گـن " عجـله کـار شیطـونه " ؛ امّا مـن امــروز فــهمیــدم عجـله تـو کار خـیـر ؛ دشــمن شیـطـونه . حــالا بـا خیــالی آســوده به هـــمـراه خــانـواده می ریــم کـه از نــعمتـهای خـــداوندی در طــبیعـت لــذّت بـبـریـم ».

وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ  (سوره اعراف . آیه 200 )

شــیطان در کـمین اسـت. لحـظه ای درنـگ نـکـن.

مهـلتــش نـده. دربِ پـناهــگاه خــدا ، همیـشـه بـاز اسـت.

حـواسمون باشه بـرای جـلوگـیری از غـرق شـدن در دریـای لـذتـهای دنیـوی ؛ مجـهـز بـه سـلاح نـجات مـعنوی باشـیم...

اقتباسی از کتاب آرامش بهاری

آســمان نوشــت:

مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاۀً طَیِّبَۀً (سوره نحل؛ آیه 79 )

آقـایـان و خـانـوم هـای مـؤمن بـشتابیـد. کـار نیـک تـحویل دهیـد ، « زنـدگی پـاک» هـدیه بـگیریـد...

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۲۷
... یک بسیجی ...

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت: « ببخشید آقا ! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟» مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت ، یقه ی جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود ، او را به دیوار کوفت و فریاد زد : « مرتیکه عوضی ، مگه خودت ناموس نداری...خجالت نمی کشی؟؟؟»

جوان اما، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و واکنشی نشان دهد، همان طور مودبانه و متین ادامه داد: « خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم به خاطر وضع ظاهر خانومتون دارن بدون اجازه نگاه می کنن و لذت می برن ، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم!»

مرد خشکش زد... همان طور که یقه ی جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد.

برداشت از کتاب آرامش بهاری


آسـمان نوشـت:

فـــرق نمی کنــد کجـــا یا کـی... در هیــاهـوی ایـن شــهر هــرکــجا و هــر وقــت دچــار واهــمه شــدی با "ایــمــانــت" وضـو بگیــر و زیــرلـب نیــت کـن : "حجــاب می کنــم قــربه الـی الله "

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۴۷
... یک بسیجی ...

آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید ؛ شیطان دچار درد شدید سر می شود؟؟؟

و باز کردن قرآن شیطان را تجزیه می کند و با خواندن قرآن به حالت غش فرو می رود؟؟؟

و خواندن قرآن باعث به اغما رفتنش می شود ؟؟؟؟؟؟؟؟

و آیا شما می دانید هنگامی که می خواهید این پیام را به دیگران ارسال کنید شیطان سعی خواهد کرد شما را منصرف کند؟؟؟

فریب شیطان را نخورید !!!!!

گفتن عبارت اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بخصوص اگر با توجه به محتوای آن گفته شود در دفع شر شیطان نافع است .

پس این حق رو دارید که این مطلب رو کپی کنید و در وب هاتون بذارید ...


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۲ ، ۱۲:۵۸
... یک بسیجی ...