
مثــل آبــــــ
یکــــ هجــا بیــش تـر نـداشتـــــ
عـُــمـر کــودکـــــ ربـابــــــــ....
مثــل آبــــــ
یکــــ هجــا بیــش تـر نـداشتـــــ
عـُــمـر کــودکـــــ ربـابــــــــ....
ای هـمـه آزادگی، «یا لیتـنا کُـنّا معـک»...
هر انسانی را لیلة القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حـرّ را نیز شب قدری این چنین پیش آمد ... عمـر بن سعد را نیز ... من و تو را نیز شب قدری این چنین پیش خـواهد آمد .
اگـر باب یا لیتنی کنت معکـم هنوز گشوده اسـت، چـرا آن باب دیگـر باز نباشد که :
لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به ؟...
(شهید سید مرتضی آوینی)
سلام بر تو ای سرزمین تـفتیده؛
سرزمینی که سراپای تو را عشق فـرا گرفته ؛
سرزمینی که خاکت شـفابخش دردهای بی درمان است؛
سرزمینی که جگرگوشه زهـرا سلام الله علیها و علی علیه السلام را در خود جای داده ای؛
سرزمینی که در آن امامی ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داد و کسی جز تیغ های شمشیر و تیزی نوک نیزه ها پاسخش را نداد؛
سرزمینی که صدای «هیهات من الذلّة» حسین علیه السلام در تو به آسمان رفت و سقف آسمان ها را شکافت؛
و سرزمینی که هنوز از تو صدای العطش کودکان به گوش می رسد؛
ای سرزمین تب دار کربلا که به حق کرب و بلا نامیده شدی! می خواهم با تو درد دل کنم...
...
فکر نمی کنی امام عصرـ(عج)ـمان دیر کرده !!!
...
اماما راه ظهورت را بستم...
باشد قبول ؛ اما خدا را چه دیدی ؟؟ شاید قـرار است حـرّ تـو باشـم...
می گـوینـد عنـاصــر اصـلی چهـار تـا هسـتنـد
" آبـــــــ
آتـــــش
خــــاکـــــ
هـــــوا "
خـوب کـه فکـر می کنـم می بینـم ، درسـت اسـت...
....
آبـی کـه از تــو دریــغ کــردند...
آتـشی کـه بـر خیـمـه گـاهـت انـداختـند...
خـاکی کـه شـد محـل سـجـده ی مــا...
و
هــوایی کـه عمــریسـت در دلـهـا انـداخـته ای...
تـرکـیب ایـن چـهـار تـا شــد کـــربــلا...
الســـلام علـیک یـا ابـاعــبدالله...
ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام ، چشمه حیات لازَمان و لا مکانی است که در جوشش همواره خویش ، هیچ کس را از آن بیعت تاریخی محروم نمی کند.
عید سعید غدیر خم برا عاشقان ولایت مبارک باد.
مـدیـنه؛ مـبارکـت باد؛ مـبارکـت باد...
لحـظه هـای سـبز ولادت، اینـک به خـود ببـال که خورشـید را به میهـمانی آورده ای. به خـود ببـال که اینـک آسـمان مهـمان توسـت.
مـدیـنه، به خـود ببـال که اینـک عـرش به خـاک گـرانـبهـای تـو رشک می بـرد. کسی را که به دامـان گـرفته ای، امـام هـدایت، فخـر عالـم امـکان، «علی بن محـمد الـنقی علـیه الـسلام » اسـت؛ سـرور مـردمـان و افتـخار اولـیاء...
مـدیـنه؛ خـوش به دامـان گـرفته ای، گـوهـری را که در تمـام هستی، بی همـتاست؛ و غـریبنـوازِ دل غـریبـان؛ آرامـش دل یتیمـان؛ پنـاه پـُرفـروغ سـینۀ بی پنـاهـان؛ و فـروغ دیـدۀ دردمـندان اسـت…
مـدیـنه؛ دگـر بار، خورشـیدی از منظـومۀ «کـوثـر» را به دامـان گـرفته ای، خورشـیدی که انـوار الـهی اش از «سـامـرا» تا شـرق و غـرب عالـم، سـایه خـواهد افـکند و درمـاندگان طـریق سـعادت را به رسـتگاری رهنـمون خـواهد شـد.
صلـوات و درود خـداوند بـر تـو باد، ای برگـزیدۀ خـداوند بـرای هـدایت، ای هـادی دیـن...
سید علی اصغر موسوی
خـدایـا ...
تـو قصـد نداشـتی اسـماعیل قـربانی شـود؛ بلـکه او را بهـانه کـردی تا ابـراهـیم را بـه خـود نزدیـکتر کـنی.
تـو می خـواستی ابـراهـیم، هـمۀ تعـلقـات خویـش را قـربانی کـند تـا خلـیل اللّه شـود.
و ابـراهـیم علیـه الـسلام، خـود را از هـر چـه غـیر تـو، جـدا کـرد تـا بـه تـو بپیـوندد.
ای خـدای ابـراهـیم؛
مـن هـم قـربانی آورده ام؛ می خـواهـم تمـام بدی هایـم را قـربانی کـنم.
هـوی و هـوس، تـوان عـروج را از مـن ربـوده اسـت، می خـواهـم هـوی و هـوس را ذبـح کـنم و بـا بالـهای ایمـانـم بـه سـوی تـو پـرواز کـنم. می خـواهـم از مـرداب گمـراهی بـه درآیـم تـا در دریـای بیـکـران محـبـتت، غـرق شـوم.
تـو را بـه خـودت سـوگـند مـرا دریـاب و بپـذیـر...
فهیمه موحدی
گـوش کن! می شـنوی؟ نـگاه کن! می بینی؟ در بیکـران دشـت عرفـات، هیـچ نجـوایی جـز نیـایش عاشـقان به گـوش نمی رسـد؛ هنـوز زیبـاترین نغـمه ای که عـرش را می لـرزاند، منـاجات عـرفۀ پـارۀ تـن رسـول و نـور دیـدۀ بتـول اسـت که در خلـوت این صحـرای ملکـوتی، در بـرابـر معـبودش زانـو زده و دستـهایش به سـوی آسـمان بلـند اسـت. گاه تبـسمی بـر لبـانش نقـش می بنـدد و گاه سـیل اشـک امـانش نمی دهـد.
«عـرفه»، روز حسین علـیه السلام اسـت و حسینی شـدن؛ دل بر حسین علیه السلام سـپردن و هـم نـوا با حسین علیه السلام خوانـدن.
«عـرفه»، روز دعـاست و دعـا، قـرارگاهِ اجـابت در درگاه رحـمت پـروردگار حسین علیه السلام .
«عـرفه»، روز خـداست و خـدایی شـدن. در عـرفه، می تـوان دسـتان رحـمت خـدا را بـر سـر بنـدگان حس کـرد. حجـتش بی پـرده نمـایان اسـت و رحـمتش بیـکران.
«عـرفه»، روز شکـستن بتـهای درون است روز بریـدن از خـاک و پیـوند با افـلاک.
إنَّ آلشَّـیطانَ لَکُم عَدُوٌّ فَآتَّخِـذُوهُ عَـدُوًّا إنَّمَا یَدعُـوا حِزبَـهُ لِیَـکُونُوا مِن أَصـحَابِ آلـسَّعِیرِ
شـیطان دشمن شـماست ، شـما هـم او را دشـمن بـدارید ، او حـزب و سـپاهش را بـرای اغـوای شـما مهـیا ساخـته تا هـمه را (مـانند خـود) اهـل دوزخ گـرداند. (سوره فاطر آیه 6)
شـیطان مـرمـوزتـرین مـدیـر اسـتراتـژیک جهـان اسـت ، که با سـرمایـه و امـکانـات دیگـران ، نیـّت و مقـاصد خـود را محـقق می سـازد.
او مـرمـوزانه و مخـفیانه در پشـت ملـت ها و دولـت ها می خـزد و هـر روز بـه شـکلی و هـر لحـظه بـه رنـگی در می آیـد.
نمـرود ، فـرعـون ، نـرون ، هیـتلـر و....
در ادامـه کـلامی تأمـل بـرانگـیز از آیتالله عبدالله جـوادی آملی می نویـسم...
کـار شیـطان این نیـست که شـما را بـکُشد یا مـالـتان را بگـیرد، او از شـما جان و مال نمیخـواهد، بلـکه فقـط دو چـیز میخواهـد: دیـن و آبـرو. اینچنـین نیسـت که اگـر شـیطان، دیـن کسی را گـرفت رهـایش کـند، زیـرا ممـکن اسـت انسـان بیدینِ آبـرومـند، کار مـفید انـجام دهـد؛ ولی از انسـان بیدیـن و بیآبـرو کاری سـاخته نیـست. بنابـراین شـیطان تا انسـان را بیدیـن و بی آبـرو نـکند، دسـتبـردار نـخواهد بـود.
سـالـروز پیـوند آسـمانی امـام علی علـیه الـسلام و حضـرت فاطـمه سـلام الله علـیها
را تبـریک و تهنـیت عـرض می نمـاییـم.
صفحات انتظار را که در کلام امنای خداوند ورق می زنم همواره از خود می پرسم: می دانی می توانی که باشی؟
با من بخوان: شنیده ای که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دلتنگ که بود ؛ آن روز که در جمع اصحابش که دو بار دعا فرمود: «خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن» . اصحاب عرض کردند: یا رسول الله مگر ما برادران تو نیستیم؟
فرمود: « نه شما اصحاب من هستید و برادرانم قومی در آخر الزمان می باشند در حالیکه به من ایمان آورند که مرا ندیده باشند خداوند نام های آنان و نام های پدرانشان را به من شناسانده پیش از آنکه از پشت پدران و رحم مادرانشان بیرون آورده باشد هریک از آنان نگهداریش از دین خود بیشتر و شدیدتر از دست کشیدن بر بوته ی خار در شب تاریک و یا به دست گرفتن آتش فروزان می باشد آنان چراغ های تاریکی هستند خداوند ایشان را از هر فتنه و آشوب تیره ی ظلمانی نجات می دهد» (مکیال المکارم/جلد دوم/بخش هشتم/وظیفه ی سی و یکم ج2ص268)
آیا شنیده ای که برادرش را خبر داد: « ای علی و بدان که شگفت آورترین مردم در ایمان و مهم ترین ایشان از لحاظ یقین مردمانی در آخر الزمان هستند که پیغمبر را ندیده اند (و حجت از آنان محجوب گردیده) و دلیل روشن از میانشان رفته است ( در عین حال) به سیاهی روی سپیدی (نوشته هایی که از آثار گذشتگان بر جای مانده) ایمان آورده اند.» (کمال الدین ج 1 ص 288)
شنیده ای او (صلی الله علیه و آله) که جبرئیل امین در ملکوت از همراهیش باز ماند که شان او بالاتر از ملک مقرب خداوند بود چه فرموده است: « خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند در حالیکه در زمان غیبت پیش از قیامش به امامت او معتقد باشد و با دوستانش دوستی کند و دشمنانش را دشمن بدارد، چنین کسی از رفقای من و مورد دوستی من و گرامی ترین امت نزد من در قیامت خواهد بود.» (کمال الدین ج 1 ص 286)
می دانی در چه زمانی هستی؟ زمانیکه سخت است نگه داشتن ایمان ، زمانی که محبوبترین رسول الهی (صلی الله علیه و آله) فرمود: « زمانی بر مردم خواهد آمد که حکومت جز به وسیله ی کشتن و ستمگری به دست نیاید و ثروت جز با غصب و بخل فراهم نگردد و محبت و دوستی جز با بیرون راندن دین و پیروی هوای نفس حاصل نشود، پس هر که آن زمان را دریابد و بر فقر صبر کند در حالیکه می تواند به ثروت برسد و بر دشمنی مردم صبر کند در حالیکه (به وسیله ی از دست دادن دین و پیروی از هوس) بتواند محبت مردم را جلب نماید و بر خواری صبر کند در صورتی که قدرت عزیز شدن را داشته باشد خداوند پاداش پنجاه صدیق از تصدیق کنندگان مرا به او خواهد داد.» (اصول کافی، 2/91)
می دانی در چه زمانی هستی؟ زمانی که اگرچه سخت است نگه داشتن ایمان، زمانی که اگرچه محجوب است حجت خداوند، اما می توانی همان شوی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دلتنگ دیدارش بود ، که چراغ های تاریکی اش خواند، که شگفت ترین مردم در ایمانش نامید ، که مژده اش داد به برابری با پنجاه صدیق از تصدیق کنندگانش... می دانی می توانی که باشی...؟ چقدر ظالمی بر خود ای نفس...
خـدایـا ! یاری ام کن تا در دوراهی های انتخاب آن زمان که بین رضایت نفس و رضایت تو قرار می گیرم، آن زمان که بین به دست آوردن تایید تو یا تایید بندگانت گیر می کنم خدایا یاری ام کن همیشه همیشه همیشه تو تنها انتخابم باشی. خدایا! سخت است دست کشیدن بر بوته ی خار در شب تار، خدایا سخت است در دست گرفتن آتش فروزان یاری ام کن که شیرین است دیدارت آن زمان که تو راضی باشی...
شیرین تر از تمامی سختی ها...
یاری ام کن به فضل و رحمتت ای مهربانترین مهربانان...
به امید ظهور ... منبع
اللَّــهُمَّ صَـلِّ عَلَی عَلِیِّ بْـنِ مُوسَی الـرِّضَـا الْمُـرْتَضَی الْإِمَـامِ التَّـقِیِّ النَّـقِیِّ وَ حُجَّـتِکَ عَلَی مَـنْ فَـوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَـنْ تَحْـتَ الثَّـرَی الصِّـدِّیقِ الشَّـهِیدِ صَـلَاةً کَثِـیرَةً تامـّةً زَاکِـیَةً مُتَـوَاصِـلَةً مُتَـوَاتِـرَةً مُتَـرَادِفَةً کَـأَفْضَلِ مَـا صَلَّـیْتَ عَلَی أَحَـدٍ مِـنْ أَوْلِـیَائِـکَ
تــو بـــر زخــم دلـــم ؛ بـاریـدهاى بــاران رحـــمـت را تـو را مـن میشـناسـم، منـبع پاک کـرامـت را
من از چشـمان آهـو خواندهام رخصت که فرمودیش که من حس میکنم درد درونسـوز شکایت را
از آن روزى که حلــقه بـر ضـریحـت بسـت دســتانم دلـم شـیدا شJد و دادم ز کف دامـان طاقـت را
شکـوفه میدهد دسـتان سـبز التـماسم، عشـق! بــیا تفـســـیر کـن آیـــات زیـبــــاى اجــابـت را
سروده حوا جعفری