معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

پای درس حضرت علی اکبر (ع)

شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ

هر انسانی در زندگی، دغدغه‌ای دارد. اصلاً امکان ندارد کسی بدون دغدغه باشد. دغدغه‌ی هر فردی، در واقع موتور محرکه‌ و انگیزه‌ی او برای ادامه‌ی مسیر است. پس اصل دغدغه‌داشتن، امری حتمی و انکارناپذیر است. از میان تمام نگرانی‌ها، بیم‌ها و دغدغه‌های موجود در میان آحاد بشر -که بسته به نوع عقیده و تفکر هر فردی، متفاوت است- دغدغه‌ی حق‌طلبی و حق‌مداری، برترین و مقدس‌ترین آن‌هاست. اینکه یک شخص در سراسر زندگی خود، همّ‌ و غمّش این باشد که «حقیقت» را بجوید و در مسیر و جهت «حق» حرکت کند و «حق» را ملاک و معیار تمام حرکات و جهت‌گیری‌های خود قرار دهد امری بسیار مقدس، مهم و اساسی است.


یازدهم شعبان، سالروز میلاد جوانی حقیقت‌طلب و حق‌مدار است. کسی که وقتی از پدر آسمانی‌اش شنید این کاروان، به سمت مرگ، حرکت می‌کند، فقط یک جمله گفت: «پدر جان! آیا ما بر حق نیستیم؟» و زمانی که پاسخ مثبت شنید گفت: «بنابراین ما از مرگ، باکی نداریم.»
[1] آری! «حق‌طلب بودن»، ثمره و نتیجه‌اش جز این نیست و نباید تعجب کرد که چگونه ممکن است کسی از «مرگ» نهراسد؛ زیرا «هرکس حق‌طلبی را سرلوحه‌ی کارهایش قرار دهد، سختی‌ها برایش آسان و دور برایش نزدیک می‌شود.»[2] «علی‌اکبر (علیه‌السلام) سعادت را در حق‌مداری می‌داند و چون خود را بر حق می‌داند پس هراسی هم از مرگ ندارد.»[3]
۱۷۵شهید غواص که با دست‌های بسته و در عملیات کربلای۴ زنده‌به‌گور شدند این‌روزها به وطن بازگشته‌اند. جز اقتدا به حضرت علی‌اکبر(علیه‌السلام) و درس گرفتن از «حق‌طلبیِ» آن بزرگوار، چه عامل دیگری می‌توانست آنان را از لذات جوانی و کانون پرمحبت خانواده جدا کند و هم‌آغوش اروندرود نماید؟ شوق دفاع از اسلام و اطاعت از ولی‌فقیه و نایب امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، چنان مقاومشان کرده بود که هیچ باکی از مرگ نداشتند. «این اوج سعادت یک جوان است که سعادت حقیقی را درست تشخیص می‌دهد، و آن را تنها در دلِ حق‌محوری می‌جوید و میوه‌ی آن را نیز به طور نقد در همین دنیا می‌چیند، و آن، هراس نداشتن از مرگ است.»[4]
علی‌اکبر (علیه‌السلام) در بدترین  و سخت‌ترین شرایط روز عاشورای سال61هجری، هیچ واهمه و ترسی به خود راه نداد و بهانه‌ای برای انجام تکلیف الهی خود -که همان مقاومت دربرابر کفر و پلیدی بود- نیاورد؛ شهدای مظلوم غواص هم که با دستانی بسته، زنده بگور شدند هیچ‌گاه شرف و عزت خود را با دشمن، معامله نکردند. موقعیت امروز ما نه از شرایط حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام) در کربلا و نه از شرایط  ۱۷۵شهید غواص عملیات کربلای۴ بدتر و سخت‌تر نیست؛ پس توجیهی نخواهیم داشت اگر به بهانه‌ی رفع تحریم‌ها، بخواهیم بر سرِ هویت، عزت و هیبت خود، معامله کنیم. یادمان باشد که «یک ملّت اگر نتواند از هویّت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بُروبَرگرد ندارد.»[5]

پی‌نوشت:
[1]. سیدبن‌طاووس، لهوف، ص70
[2]. غرر الحکم و درر الکلم، ص68
[3]. علامه جعفری، امام حسین(علیه‌السلام)؛ شهید فرهنگ پیشرو و انسانیت، صص398 و 399
[4]. همان
[5]. امام خامنه‌ای، شانزده اردیبهشت 1394

برداشت

. .. ... روز جـوان گرامی باد ... .. .

نظرات  (۸)

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۸ ذره ی ناچیز
الهی همیشه بسیجی باشید پا رکاب مولا

یاحییدر...
پاسخ:
انشاالله
خواهی که ببینی رخ پیغمبر را
بنگر رخ زیبای علی اکبر را
در منطق و خلق و خوی او می بینی
با دیده ی جان محمدی دیگر را
*میلاد شبیه ترین آینه ی پیغمبری مبارک*

خواهی که ببینی رخ پیغمبر را
بنگر رخ زیبای علی اکبر را
در منطق و خلق و خوی او می بینی
با دیده ی جان محمدی دیگر را
*میلاد شبیه ترین آینه ی پیغمبری مبارک*

پاسخ:
سلام
تبریک ما را نیز پذیرا باشید...
مبارکه
پاسخ:
همچنین بر شما.
نامه ی یک خنده ربوده شده ی عذر خواه به رئیس الممالک
پاسخ:
:)
سلام علیکم مومن
وبلاگ شهید مرادی به روز شد
http://shahidmoradi.blog.ir/
این وبلاگ هفته ای یک بار به روز می گردد
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام علیکم بزرگوار
خدمت رسیدیم ؛ عالی بود

سپاسگزارم
۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۹ بانوی گمنام
سلام علیکم
عیدتون مبارک خواهر خوبم
ان شالله شهادت در رکاب امام زمان روزیتان
پاسخ:
علیکم السلام خواهر بزرگوار

عید برشما نیز مبارک

انشاالله انشاالله انشالله
۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۵ آرمان بدیعی

یکی دو ساله حال ما بهتره
خدا وکیلی خیلی خوش میگذره
نعمت ما فتّ و فراوون شده
اوضاع دهکده دگرگون شده
درختا بیشتر میزنن جوونه
آفتاب دیگه پوستو نمی‌سوزونه
یونجه‌ی کمتر میخوره الاغم
دیگه مریضی نمیاد سراغم
شیر بزا و گاوا بیشتر شده
محصول باغا دو برابر شده
مردم میگن هرچی به ما رسیده
از برکت این دولت جدیده
دوباره کاغذ و قلم به دستم
کنار جوب مزرعه نشستم
می‌نویسم از یه ده خیلی دور
یه نامه‌ای واسه رییس جمهور
می نویسم تو این خطوط بالا
اول نامه «بسمه تعالی»
منم تقی پسر رقیه بیگم
آقای روحانی سلام علیکم
سلام رییس جمهور خوب و دلسوز
حلال مشکلات ما تو صد روز
حاج حسن عزیز خوبه حالت؟
معتدله هنوز اعتدالت؟
قربون اون تدبیر و اون امیدت
قفلای ما فدا سر کلیدت
جان خودم تو خیلی مردی والا
تو اقتصاد معجزه کردی والا
هیچ خبری نیست دیگه از تورم
دیگه فشاری نیست روی مردم
تو دیوار تحریما رو شکوندی
تَرَک چیه تو اصلا ترکوندی
تو مملکت هیچی دیگه گرون نیست
هیچ کی عزادار خرید نون نیست
فضای اقتصادی سالم شده
قیمتا شیبش چه ملایم شده
دور و برم نشستن این جوونا
اینم دو جمله از زبون اونا
فدای کابینه‌ی کاردرستت
لایک تموم مملکت تو پستت
شما آناناس همه‌ی ما شلغم
تیپ بنفش خفنت تو حلقم
این جوونا خیلی هواتو دارن
تو فیس بوکت همش کامنت میذارن
من که از این بازیا یاد ندارم
تو این چیزا اصلا سواد ندارم
تبلت و لب تاپ نمیدونم چیه
وایبر و واتساپ نمیدونم چیه
رایانه که باعث الافیه
همین که یارانه داریم کافیه
تا قِرون آخرشم می‌گیریم
قطعش کنی دق می‌کنیم می‌میریم
بهتر شده اوضاع اقتصادی
با اون سبد آخریه که دادی
مرغش میداد یه خورده طعم لاستیک
سبد نداشت که، ریخت توی پلاستیک
هنوز یه وقتا موقع مصرفش
یاد می‌کنیم از خاطرات صفش
راستی چطوره احوال داداشی؟
همونی که هرجا میره باهاشی
هواشو داشته باش به هر قیمتی
حتی شده با اموال دولتی
سفر اگر خواستی بری به خارج
اونم ببر بی خیال مخارج
هرجا که هستی کنارت می‌شینه
کور بشه هرکی نتونه ببینه
هرچی باشه شما با هم داداشین
باید هوای همو داشته باشین
دلم شده برای دیدنت تنگ
راستی شما حقوقدانی یا سرهنگ؟
اصلا ولش کن این چیزا به ما چه
گونه تو خراکه چندتا ماچه
دیدن تو باعث خوشحالیه
اگرچه که خزانتون خالیه
مردم ما دوسِت دارن حاج حسن
یه وقتایی بیا به ما سر بزن
بذار که بنزای ضد گلوله
یه بار بیفتن توی چاله چوله
بزن کنار چندتا محافظاتو
تا ببینیم یه گوشه از عباتو
بیا خودم واکس بزنم به کفشت
فدای اون لباده‌ی بنفشت
اما تو که سرت شلوغه بابا
وقت نداری سر بزنی به ماها
پسر داییم که اسمش هم مراده
همش فقط به فکر انتقاده
با اینکه خیلی خیلی بی سواده
منتقد اوضاع اقتصاده
میگه چرا گرونیه تو ایران؟
انگاری تازه رسیده به دوران
طرفدار حقوق مردم شده
دو ساله که شناسنامه‌اش گم شده
همش میگه هوای کشور پسه
واسه‌ی فرهنگ ما دلواپسه
نمیدونه کار تو رو حسابه
خبر نداره اعصابت خرابه
برای تو درست کرده مشکل
مرتیکه لبو فروش بزدل
میگه مذاکرات بوده بی ثمر
فکر میکنه هنوز تو عصر حجر
غصه دین دیگرانو داره
شغل که نداره صبح تا شب بیکاره
میگه همه باید باشن خوش اخلاق
حتی اگه شده به زور شلاق
هیچکی نباید کار زشتی کنه
میخواد به زور ما رو بهشتی کنه
باید باهاش یه خورده صحبت کنی
بلکه شما اونو نصیحت کنی
حرفای اون به مفت هم نمی ارزه
همش میگه از ترس داره میلرزه
من و سه تا عموم و چهارتا عمم
بهش میگیم خوب برو به جهنم
این جوری حرف زدن اصلا یعنی چی؟
انتقاد از کار حسن یعنی چی؟
کار حسن بدون انتقاده
انتقادا به احمدی نژاده
راستی حسن چقدر تو ناقلایی
میگن که تو رفیق کدخدایی
اون روزای اولی که اومدی
یکی دوبار بهش تلفن زدی
واقعیه حرف اونا حسن جان؟
قسم بخور، حسن بگو به قرآن
خوبه دیگه پس همه چی ردیفه
وقتی کارا دست تو ظریفه
من ندیدم تا حالا کدخدا رو
اما چه خوب شد که داریم شما رو
همه میگن که کدخدا بی‌رحمه
فقط جواد زبونشو می‌فهمه
محرّما تو هیأتا که رفته
درس مذاکراتو یاد گرفته
میره به کدخدا میگه با خنده
که آبو روی باغ ما نبنده
از مشکلات روستا دم میزنه
میره یکم باهاش قدم میزنه
جواد میگه ما باید عادت کنیم
کدخدا هرچی گفت اطاعت کنیم
چقدر خوبه شماها با ما هستین
چه خوبه که به فکر روستا هستین
اگر دوباره دیدی کدخدا رو
تو برسون بهش سلام ما رو
دنبال راه گذر از رکودی؟
کاشکی که زودتر به ما گفته بودی
بنده خودم تو این کارا واردم
کار نداره، میخوای بهت یاد بدم؟
مزرعه مشتی کنار روده
همیشه هم توش پر سم و کوده
هرکی میخواد شنا کنه توی رود
اول باید عبور کنه از رو کود
پاچه‌ها رو یه کم می‌گیری بالا
دنبال ما زود میدوی تو حالا
غصه نخور اصلا نداره زحمت
رد میشیم از روش با خیال راحت
وزیر ارشاد تو خیلی شاده
عجب مجوزای خوبی داده

همیشه با ناز و ادا و لبخند
حال داده به خانومای هنرمند
اهل هنر باید هم آزاد باشن
نه که اسیر گشت ارشاد باشن
کابینه‌ی تو همه کار درستن
راه خروج از مشکلاتو جستن
اگر که اشکالی تو کارشونه
تقصیر دولتای قبلی تونه
آخه ما که خوب می‌دونیم قصه رو
خرابه تحویلت دادن کشورو
دولتای قبلی چه حالی کردن
کل خزانتونو خالی کردن
بهتره که دست رو دلت نذارم
بیشتر از این سرت رو درد نیارم
عذر میخوام طولانی شد مطالب
راستی حسن یه چیز خیلی جالب
اون رفیقت که هست همیشه باهات
حمایتت می‌کرد تو انتخابات
که از امام هزارتا قصه داره
تو ده ما یه باغ پسته داره
آقازاده‌ش هیچ جوری گیر نیفته
میگن که گردن باباش کلفته
کاشکی یه دونه پارتی هم ما داشتیم
کاشکی ما هم از این باباها داشتیم
خُب دیگه کاری نداری حاج حسن
تو مایه‌ی افتخاری حاج حسن
ما با تو همدلیم و همزبونیم
غصه نخور ما با تو مهربونیم
مردم ما قدر تو رو میدونن
اینجا همه سلام می روسنن
ما همه تو حمایت از تو سفتیم
پیام انتخاباتو گرفتیم
آ شیخ حسن پس به امید دیدار
کار نداری؟ فعلا خدا نگهدار !

پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی