زیبایی دو وجهی
وقتی آزاد شدیم و به ایران بازگشتیم ؛ بخاطر سوختگی و بالتبع زشتی فوق العاده صورتم ، مدتها از روبرو شدن با همسرم فرار می کردم. تا اینکه بالاخره به اصرار او و مادرم دوباره باهم زندگی را شروع کردیم. اما شرمندگی نمی گذاشت راحت باشم ، فکر آزار همسرم ؛ روحم را هر روز فرسوده تر می کرد تا اینکه یک روز دلم را به دریا زدم و هرچه در دلم بود را برایش گفتم، شاید نزدیک به یک ساعت حرف می زدم و اشک می ریختیم. از اینکه او زیباست و جوان و من خودم از زشتی چهره ام می ترسم ، چه برسد به او و غیره. وقتی حرفهایم تمام شد و آرام گرفتم در پاسخ خیلی جدی گفت :
" حضرت رسول (ص) فرموده : ایمان دونیمه دارد. نصف آن صبر است و نصف دیگر شکر. چون خدا به من زیبایی و همسری چون تو داده ؛ سپاسگزاری می کنم و در مقابل از سختی که نازیبایی صورت تو متحمل می شوم ؛ صبر می کنم ؛ تا تمام ایمانم سالم بماند."
از آن روز به بعد به داشتن چنین همسر زیباصورت و زیباسیرتی ؛ خودم به خودم ! غبطه میخورم.
برداشت:کتاب یک قرص آرام بخش برای عروس و داماد