هیچکس به من نگفت...
دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۵۳ ق.ظ
هیچـکس به مــن نگـفت...
که گـناه ،خانه قلـب را تیـره می سازد و شــما که نـورانی ترین هستی، درخـانه ســیاه نمی مانی.
آن وقت خانه دل ما سـوت و کـور می شود مثل خــرابه ها ؛ مگـر اینکه با تـــوبـه ، آن تیـرگی ها را از بین ببریم و دوبـاره مهـیای پذیــرایی از شــما شـویم.
به مــا نگفــتند که جای شــما در قلـب ماسـت نـه در جـزیـره خضــرا و بـرمـودا ،
به مــا نگفـتند که مـواظب باشیم تا شــما را از مهـمانی قلبــمان بیـرون نکـنیم.
وقـتی از آیت الله بهجت پـرسـیدند که شـــما کجـــایی؟
ایشـان جـواب دادنـد کــه: "آقــــا در قلـب شـــماست مـواظب باشـید بیــرونش نکـــنید."
آن دل که به یـاد تـو نباشد ، دل نیست
قلبی که به عشقت نتپد جز گل نیست
۹۳/۰۲/۲۹
خودمان می فهمیم
خودمان کوچه هارا چراغانی می کنیم
خودمان یادش می کنیم
خودمان منتظرش می مانیم
اللهم عجل لولیک الفرج