معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسیحی» ثبت شده است

درس‌هایی که از واقعه مباهله می‌گیریم:

1. از آن‌جا که مباهله، به‌عنوان آخرین حربه پیامبر، پس از اثر نکردن منطق و استدلال مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین منظور آن ظاهر شدن اثر خارجی نفرین است؛ نه یک نفرین ساده بی‌اثر.

2. پیشنهاد مباهله را کسی می‌دهد که بر حقانیت خود پافشاری داشته باشد و در این واقعه، پیامبر بود که مباهله را طرح کرد.

3. آیه مباهله،مقام نبوت و رسالت پیامبر را هم به روشنی اثبات می‌کند؛زیرا کسانیکه حاضر نشدند با او مباهله کنند،یقین کردند که او فرستاده خداست.

4. مباهله، روشنگر این است که حضرت عیسیعلیه‌السلامرسول و پیامبر خداست؛نه فرزند خدا؛ عابد است و نه معبود؛ مخلوق است و نه خالق.

5. زن و مرد، در مسئله دین و دیانت دوشادوش همدیگر هستند (ابناءنا، نساءنا و انفسنا در آیه مباهله (61 آل عمران)اشاره به این مسئله دارد).

6. در دعا کردن آنچه مهم است، انگیزه‌ها و شخصیت‌هاست؛ نه تعداد (گروه مباهله‌کننده پنج نفر بیش‌تر نبودند).

7. علی بن ابی‌طالب، جانِ رسول خداست. (انفسنا)

8. استدلال منطقی آوردن، اولین راه برای بحث با دیگران است.

9. آخرین برگ برنده مؤمن واقعی، دعاست.

10. استدلال را باید پاسخ داد؛ ولی مجادله و لجاجت را باید سرکوب کرد.

11. اگر شما محکم بایستید، دشمن به دلیل باطل بودنش، عقب‌نشینی می‌کند.

12. قوام و اساس دین اسلام به خاطر همین پنج نفر است؛ وگرنه پیامبر می‌توانست شخصاً نفرین کند و اهل بیتش را با خودش نیاورد. ولی این قضیه نشان داد که اهل بیت پیامبر، هم‌گام و همراه او برای رسیدن به حق هستند و همواره آماده استقبال از مرگ‌اند.

تهیه و تنظیم برای تبیان: حسین عسگری

گرامی باد! مبارک باد روز عظیم مباهله؛ روزی که به یُمن ایمان نابِ رسول خدا و اهل بیتش علیه‌السلام مسلمین مفتخر شدند و شرک به زانو درآمد!

تاریخ هنوز شکوه روز مباهله را بر صفحه دلش تازه می‌بیند؛ زیرا امروز هم اسلام، ایستاده است برای محکِ حقیقت، برای آنکه چهره درخشان و منطق بی‌مانندش، حریفان پرخدعه و جاهلان لجوج را از عرصه خارج کند و نسیم جان‌بخش ایمان را در هوایِ دم‌کرده فرقه‌های منحرف، بپراکند.

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۸:۰۴
... یک بسیجی ...

امـام خـامنه ای مدظله العالی:

من غالباً به منازل شهدای ارامنه و آشوری که رفته‌ام - که امسال هم خوشبختانه موفّق شدم منزل چند شهید ارمنی رفتم - میبینم اینها نسبت به کشورشان احساس تعهّد میکنند؛ یعنی واقعاً متعهّدانه رفتار کردند. زمان جنگ هم من یادم است که عدّه‌ای از همین مسیحیان ارمنی آمدند اهواز؛ من در فرودگاه دیدم یک جماعتی نشسته‌اند، گفتم اینها چه‌کسانی هستند؟ گفتند اینها ارامنه‌اند، دارند می‌آیند جبهه برای کارهای صنعتی - ارامنه در کارهای صنعتی و فنّی و ماشین و این چیزها مسلّطند - و برای کمک و خدمت. آمدند؛ مرحوم چمران اینها را به کار گرفت. مبالغی اینها زحمت کشیدند، خدمت کردند، کار کردند و کسانی هم شهید شدند.

یکی از [اعضای‌] این خانواده‌های ارمنی که من همین هفته‌ی پیش رفتم منزلشان، پسرش سرباز بوده؛ گفت سربازی‌اش تمام شد و ناراحت بود که جنگ هنوز هست؛ [میگفت‌] من سربازی‌ام تمام شده و چه کار کنم. بعد گفت اتّفاقاً اعلام کردند مثلاً آن کسانی که سربازی رفتند، چند ماه - سه ماه یا فلان قدر - بیایند مجدّداً جبهه. گفت این خوشحال شد؛ خوشحال شد که باز دوباره فراخوانی کردند؛ آمد و رفت جبهه و بعد هم شهید شد، جسدش را آوردند؛ یعنی این‌جور احساساتی را انسان در بین هم‌میهنان غیر مسلمان ما در کشور مشاهده میکند. خب تلاش کردند. و امیدواریم که نظام اسلامی بتواند به وظایف خودش در این زمینه‌ها عمل کند؛ آنها هم حقیقتاً نسبت به کشور با تعهّد به معنای واقعی کلمه رفتار کنند.  ۱۳۹۳/۱۱/۰۶

. ولادت حضرت عیسی علیه السلام مبارک .

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۶:۱۱
... یک بسیجی ...

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به
«هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است.

۱۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۱۴
... یک بسیجی ...
در بیمارستان کنار تخت پدر بزرگش ، تخت مرد پیری بود ...
شب بود که حس کرد حال پیرمرد خیلی بد شده است ... نه خیلی بدتر؛ مشخص بود دارد جان می دهد .
تخت پیرمرد را رو به قبله گذاشت؛ پیرمرد چشمهایش را یکی در میان باز می کرد...
شهادتین را برایش آرام خواند؛ پیرمرد تکرار کرد اسم ائمه را یکی یکی آرام می گفت و پیرمرد تکرار می کرد. دست های پیرمرد را گرفت و یا حسین(علیه السلام) گفت؛ پیرمرد یا حسین(علیه السلام) را گفت و جان داد.
پرستار وارد اتاق شد، با داد و بیداد به جابجایی تخت اعتراض کرد؛
پسرک توضیح داد که این پیرمرد داشت جان می داد و من فقط برایش شهادتین خواندم و رو به قبله اش کردم.
پرستار مبهوت نگاهش می کرد و با تعجب پرسید: تکرار کرد ؟
پسرک پاسخ داد : بله ... تکرار کرد...
پرستار اشک در چشمانش حلقه بست و گفت: این پیرمرد مسیحی بود ...
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۸
... یک بسیجی ...

خواهر روحانی در کلاس مدرسه مقابل دانش آموزان نوجوان، ایستاده بود. او در حالی که یک سکه یک دلاری نقره در دستش بود گفت: «به دختر یا پسری که بتواند نام بزرگترین مردی را که در این دنیا زیسته است بگوید، این یک دلاری را جایزه می دهم.»

یک پسر خردسال ایتالیایی گفت: «منظورتان میکل آنژ نیست؟»

خواهر روحانی جواب داد: « خیر، میکل آنژ یک هنرمند برجسته به حساب می آید، لکن بزرگترین مردی که دنیا به خود دیده نیست.»

یک دختر خردسال یونانی گفت: «آیا ارسطو بود؟»

خواهر روحانی جواب داد: « خیر، ارسطو یک متفکر بزرگ و پدر علم منطق بود اما بزرگترین مردی که در دنیا زندگی می کرده، نیست.»

بالاخره یک پسر خردسال یهودی گفت: «می دانم چه کسی است، او عیسی مسیح است.»

خواهر روحانی جواب داد صحیح است و یک دلاری را به او داد. خواهر روحانی که از جواب پسربچه یهودی قدری شگفت زده شده بود در زنگ تفریح او را در زمین ورزش یافت و از او پرسید: « آیا واقعا اعتقاد داری که عیسی مسیح بزرگترین مردی است که دنیا به خود دیده؟»

پسربچه جواب داد: «البته نه، هر کسی می داند که بزرگترین مرد موسی بود. اما معامله شوخی بردار نیست.»

به نقل از کتاب بزرگترین اصل مدیریت در دنیا نوشته مایکل لوبوف

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۰۷:۰۴
... یک بسیجی ...