معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

تیپ سوسولی

پنجشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۰۸ ب.ظ


مسعود از بچه های خیابان پیروزی و از افراد گردان ابوذر لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بود . یک بار تابستان سال 63 به منزلشان رفتم . آن روز به قول خودش تیپ سوسولی زده  بود . پیراهنش را زده بود توی شلوار ؛ موهایش را صاف زده بود عقب ، اصلا شبیه قیافه ی جبهه اش نبود .
گفتم : این چه قیافه ای است که برای خودت درست کردی؟
با خنده پاسخ داد : مگه چیه؟؟؟
از آن روز به بعد دیگر سراغش نرفتم . دلم گرفت و فکر می کردم او جذب دنیا شده و از همه چیز بریده است . با خود گفتم دیگر نه من نه او . تا اینکه زمستان سال 65 اتفاقی ، از خیابان آنها رد می شدم که چشمم به پارچه ای افتاد . رنگم پرید . مسعود و این حرفها...
او که سوسول شده بود . گیج شدم « مسعود شهادتت مبارک » این بار از خودم و داغ بازیهای بی موردم بدم آمد . اشک از چشمانم جاری شد . شهید بی مزار مسعود...
شهادت : عملیات کربلای 5 
       

برداشت از مجله فکه شماره 9 و 10 – صفحه 14

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۱
... یک بسیجی ...

شهید

نظرات  (۵)

۰۲ اسفند ۹۲ ، ۰۶:۴۸ نازنین امام
شهادت مقام بالایی دارد
نمیدانم چرا
ولی دلم بد جور میخواهد شهید شوم
بد جور

پاسخ:
پاسخ:
مطمئنم این عشق نتیجه ای مثبت خواهد داشت...
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۱۹ طلبگی های همسر یک طلبه
سلام خانمی
ممنون از اینکه یاد شهدا رو زنده میکنید ـ
گاهی ما آدم ها همه چیز رو با هم قاطی میکنیم به جای اینکه حواسمون به ایمان خودمون باشه وارد حاشیه میشیم ـ مثلا ساعت ها تو مجلس امام حسین گریه میکنیم اما امر به معروف ونهی از منکر نمیکنیم ـ گاهی مادر ها یادشون میره از حجاب دخترشون در مقابل نامحرم تعریف کنند اونوقت مدام آزادی دختررو تو خونه رو ازش میگیرند که این باعث خستگی دختر از حجاب میشه و خیلی موارد دیگه ـ
ای کاش میتونستیم مسیر هدایت رو درست طی کنیم ـ

پاسخ:
پاسخ:
علیک سلام خواهرم
سپاس از حضورتون

۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۴:۳۶ طهورا- همنفس طلبه
هو الکریم باسلام . درست فرمودید بانو . متاسفانه این زود قضاوت کردن به سراغ من هم می آید . گاهی پیش آمده که در مورد کسی زود قضاوت می کنم و بعد می بینم که باید بدوم شاید به گرد پای ایمانش برسم .
شهدای کربلای 5 از مظلوم ترین شهدای جنگ هستند یادشان گرامی
سلام گلم فقط میتونم بگم خیلی عالی بود خسته نباشی

پاسخ:
پاسخ:
علیک سلام مریم بانو...
قربون نگاه مهربونت
سلام خواهرم "آنجا که میدانی چشمان مشتاقی برایت اشک می ریزد زندگی به رنج کشیدنش می لرزد....

پاسخ:
پاسخ:
علیک سلام خواهر عزیز
چه جمله ی زیبایی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی