یادم میآید زمانی گوشیهای بلوتوثدار برای خودشان حکومتی داشتند، کافی بود یک گوشی تلفن قابلیت پخش موسیقی و کلیپ داشته باشد تا فولآپشِن به نظر برسد، اما حالا گوشیهای اندروید، بسیاری از افراد را از کامپیوتر خانگی هم بینیاز کرده است. تماس گرفتن و پیامک فرستادن کمترین کار این گوشیهاست، حالا با نصب یکی از نرمافزارهای وایبر، تانگو، لاین، واتس آپ، اینستاگرام و ... میتوانید از یک سر دنیا به سر دیگرش وصل شوید، یک کیفیت ارتباطی مطلوب با کمترین هزینه.
تا اینجا همه چیز خوب به نظر میرسد، مشکل از آنجا شروع میشود که این نرمافزارهای رنگ و وارنگ تمام روز و شبمان را به خود اختصاص دهد. دوستیهای تاریخ گذشته را بیهیچ هدفی دوباره احیا میکند، در گروههای مختلف عضومان میکند، برخی ناشناسهای مزاحم را وارد حریم خصوصیمان میکند و خلاصه بیآنکه پیشبینی چنین حجم ارتباطی وسیعی را کرده باشیم، ما را در دایرهای از پیامهایی قرار میدهد که هر کدام از یک نرمافزار خاص به سویمان میآید.
وقتی تمام اینها را در نظر بگیریم دیگر طبیعی است که بسیاری از چاردیواریها مجهز به اینترنت بیسیم شود و هرکدام از اعضای خانواده مشغول پاسخ دادن به پیامها و رصد کردن گروههای دوستیشان باشند و این گونه می شود که فناوری های ارتباطی روی گوشی های هوشمند ما را ازهم دور می کند. باورش کمی سخت است اما گویا در این میان تنها چیزی که از دست رفته همان ارتباط است؛ ارتباطهای صمیمی اعضای یک خانواده، زیر یک سقف.
شبکههای اجتماعی و گفتوگوهای آنلاین مزایای زیادی دارد؛ توسعه مشارکتهای اجتماعی، شکلگیری گروههای هدفمند، اطلاعرسانیهای بموقع، تبلیغ ارزشهای انسانی و اخلاقی، ترویج پیامهای مثبتاندیشی و...، کیست که منکر این مزایا شود؟ مساله کنونی، مدیریت کردن این نرمافزارها در کنار هم و استفاده درست از آنهاست، بهگونهای که خانواده، کار، درس، مطالعه، تفریح و دیگر فعالیتهای یک جوان در سایه این امکانات محو نشود. اما چگونه؟