معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انسان» ثبت شده است

یادم می‌آید زمانی گوشی‌های بلوتوث‌دار برای خودشان حکومتی داشتند، کافی بود یک گوشی تلفن قابلیت پخش موسیقی و کلیپ داشته باشد تا فول‌آپشِن به نظر برسد، اما حالا گوشی‌های اندروید، بسیاری از افراد را از کامپیوتر خانگی هم بی‌نیاز کرده است. تماس گرفتن و پیامک فرستادن کمترین کار این گوشی‌هاست، حالا با نصب یکی از نرم‌افزارهای وایبر، تانگو، لاین، واتس آپ، اینستاگرام و ... می‌توانید از یک سر دنیا به سر دیگرش وصل شوید، یک کیفیت ارتباطی مطلوب با کمترین هزینه.

تا اینجا همه چیز خوب به نظر می‌رسد، مشکل از آنجا شروع می‌شود که این نرم‌افزارهای رنگ و وارنگ تمام روز و شبمان را به خود اختصاص دهد. دوستی‌های تاریخ گذشته را بی‌هیچ هدفی دوباره احیا می‌کند، در گروه‌های مختلف عضومان می‌کند، برخی ناشناس‌های مزاحم را وارد حریم خصوصی‌مان می‌کند و خلاصه بی‌آن‌که پیش‌بینی چنین حجم ارتباطی وسیعی را کرده باشیم، ما را در دایره‌ای از پیام‌هایی قرار می‌دهد که هر کدام از یک نرم‌افزار خاص به سویمان می‌آید.

وقتی تمام اینها را در نظر بگیریم دیگر طبیعی است که بسیاری از چاردیواری‌ها مجهز به اینترنت بی‌سیم شود و هرکدام از اعضای خانواده مشغول پاسخ دادن به پیام‌ها و رصد کردن گروه‌های دوستی‌شان باشند و این گونه می شود که فناوری های ارتباطی روی گوشی های هوشمند ما را ازهم دور می کند. باورش کمی سخت است اما گویا در این میان تنها چیزی که از دست رفته همان ارتباط است؛ ارتباط‌های صمیمی اعضای یک خانواده، زیر یک سقف.

شبکه‌های اجتماعی و گفت‌وگوهای آنلاین مزایای زیادی دارد؛ توسعه مشارکت‌های اجتماعی، شکل‌گیری گروه‌های هدفمند، اطلاع‌رسانی‌های بموقع، تبلیغ ارزش‌های انسانی و اخلاقی، ترویج پیام‌های مثبت‌اندیشی و...، کیست که منکر این مزایا شود؟ مساله کنونی، مدیریت کردن این نرم‌افزارها در کنار هم و استفاده درست از آنهاست، به‌گونه‌ای که خانواده، کار، درس، مطالعه، تفریح و دیگر فعالیت‌های یک جوان در سایه این امکانات محو نشود. اما چگونه؟

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۳:۴۰
... یک بسیجی ...

استاد پناهیان:

دغدغه ما این است که خانواده‌های «ولایی» داشته باشیم که در اینصورت اخلاق هم درست خواهد شد...

داغ امام حسین علیه السلام بیشتر از این جهت بود که مردم کوفه ولایت‌مدار نبودند...

اگر بخواهیم دردهای دل امام حسین علیه السلام را تسکین دهیم، باید در خانواده خود انسان‌های ولایت‌مدار تربیت کنیم. 

 

درد و دل معصومانه یک کودک با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 

 

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۵
... یک بسیجی ...

شهید

شهید مرتضی مطهری:

اساساً برنامه ماه مبارک رمضان برنامه انسان سازی است که انسانهای معیوب در این ماه خود را تبدیل به انسانهای سالم، و انسانهای سالم خود را تبدیل به انسانهای کامل کنند. برنامه ماه مبارک رمضان برنامه تزکیه نفس است، برنامه اصلاح معایب و رفع نواقص است، برنامه تسلط عقل و ایمان و اراده بر شهوات نفسانی است، برنامه دعاست، برنامه پرستش حق است، برنامه پرواز به سوی خداست، برنامه ترقی دادن روح است، برنامه رقاء دادن روح است.

اگر بنا باشد که ماه مبارک بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بی‌خوابی بکشد و مثلًا شبها تا دیروقت بیدار باشد و به این مجلس و آن مجلس برود، و بعد هم عید فطر بیاید و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد، چنین روزه‌ای برای انسان اثر ندارد. اسلام که نمی‌خواهد مردم بی‌جهت دهانشان را ببندند، بلکه با روزه گرفتن قرار است که انسانها اصلاح شوند. چرا در روایات ما آمده است که بسیاری از روزه داران هستند که حظ و بهره آنها از روزه جز گرسنگی چیزی نیست؟ بستن دهان از غذای حلال برای این است که انسان در آن سی روز تمرین کند که زبان خود را از گفتار حرام ببندد، غیبت نکند، دروغ نگوید، فحش ندهد. این از همان امور معنوی و باطنی و ملکوتی است.

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۶
... یک بسیجی ...

ملامهدی نراقی در کتاب اخلاقی جامع السعادات مثالی دارد،چقدر این مثال زیباست، می فرماید:

یک نفر به بیماری پوست مبتلا میشود مراجعه میکند به طبیب. طبیب میگوید با سه شرط تو خوب میشوی، منتها تک تک آنها فایده ندارد؛ باهم موثر است. اول باید پرهیز کنی؛ یک چیزهایی است حساسیت پوستت را افزوده میکند. دوم شربتی است که از باطن، بیماری تو را از بین میبرد، چون هر بیماری از باطن می آید. سوم یک روغنی است، شما این روغن را بمالید که شب ها آرام بخوابید و از بیرون هم معالجه شوید.

می رود بعد از یک هفته می آید می گوید خوب نشدم؛ طبیب می گوید چرا؟  می گوید: پرهیز نکردم؛ شربت هم نرسیدم تهیه کنم؛ ولی خوشبختانه آن روغن در منزل بود، از آن مالیدم! طبیب می گوید: ای بی عقل! با روغن مالی میخواهی به جایی برسی.

ای آقا... بیشتر مسلمین فقط روغن می مالند؛ حالا مثال را تطبیق بدهیم؛

پرهیز، پرهیز از گناهان است.  شربت، حضور قلب در نماز ها و عبادات است، توجه به باطن عبادات است که اصلا چرا از من نماز خواسته اند؟ چرا از من روزه خواسته اند؟  روغن مالیدن هم ظواهر است. بالاخره ظاهر بی باطن نمیشود، باطن هم بی ظاهر نمیشود. ملا مهدی نراقی می فرماید بیشتر مردم از این سه تا دستور فقط روغن را انتخاب کرده اند.

حاج آقا فاطمی نیا

برداشت

 

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۱
... یک بسیجی ...

رسـول اکـرم - صلی الله علیه و آله - در یکی از مسافرتـها با اصـحابش در سرزمینی خـالی و بی علف فـرود آمـدند، به هیـزم و آتـش احتیـاج داشتند، فـرمـود: " هیـزم جمـع کنـید " عـرض کـردند: " یـا رسـول‏ الله ببینید، ایـن‏ سـرزمین چقـدر خـالی است، هیـزمی‏ دیـده نمی‏ شـود " فـرمـود: " در عیـن حـال‏ هـرکس هـر انـدازه می‏ تـوانـد جمـع کـند " .  اصحـاب روانـۀ صحـرا شـدند، با دقـت بـه روی زمـین نـگاه می‏ کـردند و اگـر شـاخۀ کوچکی می‏ دیـدند بـرمی داشـتند .

هـرکس هـر انـدازه توانست ذرّه ذرّه جمع کـرد و با خـود آورد . همینـکه همۀ افـراد هـر چه جمـع کـرده بـودند روی هم ریخـتند، مقـدار زیادی هیـزم جمـع شـد . در ایـن وقـت رسـول اکرم فـرمود :

" گنـاهـان کوچـک هـم مثـل همین هیزمهـای‏ کوچـک است، ابتـدا به نظـر نمی‏ آیـد، ولی هـر چیزی جویـنده و تعـقیب کننده‏ ای‏ دارد، همـانـطور که شـما جُسـتید و تعقـیب کـردید ایـن قـدر هیـزم جمـع شـد، گنـاهـان شـما هـم جمـع و احصـا می‏ شـود و یک روز می‏ بینید از همـان گنـاهـان خُـرد که به چشـم نمی‏ آمـد، انبـوه عظیـمی جمـع شـده است. "

وسائل ، جلد 2 ، صفحه . 462

 کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ

عجـب دارم از کسی کـه از خـانۀ مـرگ می تـرسد و از گـناه بـاز نمی ایسـتد. "امـام علی علـیه السـلام "

۱۳ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۵
... یک بسیجی ...

نسل اول شاید خسته شده بود از بی حجابی و این همه فسادی که موجب شده بود.
نسل اول شاید تشنه ی روح اسلامی در جامعه بود.
نسل اول شاید رابطه ی عمل و عکس العمل را می دانست.
نسل اول شاید برای اعتقادات دینی خود ارزش قائل بود.
نسل اول تشنه بود، و راه خمینی، مسیر زلال ترین چشمه را برایش رهنمون شد.

نسل دوم شاید پذیرفت آن چه را که از نسل اول دیده بود.
نسل دوم شاید کم تر در مقابل هجمه های فرهنگی پیدا و ناپیدا قرار گرفته بود.
نسل دوم شاید هنوز به زمان آرمانی که برایش انقلاب کرده بودند، نزدیک و آشناتر بود.

اما نسل ها شاید، مفاهیم را درست منتقل نکرده اند، شاید خط انتقال معارف جایی کم رنگ شده است...

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۰
... یک بسیجی ...

ساده.معبری به آسمانســاده که می شـوی همه چیـز خـوبـــ می شـود

خـودتـــ ، غمـتـــ ، مشکلـتـــ ، غصّـه اتـــ ، آدم هـای اطـرافتـــ ، حـتی دشمنتـــ...

یکـــ آدم ســاده که بـاشی

برایتـــ فرقی نمی کنـد که تجمّـل چیستـــ؟ که قیمتـــ تویـوتـا لندکـروز چـند استـــ؟ فلان بنــز آخریـن مدل چـند ایـربگـــ دارد؟ مهـم نیستـــ نیــاوران کجاستـــ؟ شـریعتی، پاسـداران، فرشـته و الهـیه کـدام حـوالی انـد؟! رسـتوران چیـنی هـا؛ گـرانتـرین غذایـش چیستــــ؟!

ســاده که باشی

بـربـری داغ با پنـیر واقعـاً می چسـبد!

ســاده که باشی

همیـشه در جیـبتـــ شکلاتـــ پیـدا می شود  و همیـشه لبــخند بـر لبـــ داری... بـر روی جدول هـای کـنار خیـابان راه می روی ؛ زیــر بـاران، دهانتـــ را بـاز می کنی و قطـره قطـره می نـوشی بــاران را...

آدم بـرفی که درستـــ می کـنی شـال گـردنتـــ را به او می بخـشی.

ســاده که می شـوی

فرمـول نمی خـواهی؛ ایکس تـو همیشه مساوی ایگرگــ تـوستـــ! درگـیر رادیـکال، انتگـرال نیستی؛ هرجـایی به راحتی محاسبه می شوی.

ســاده که می شـوی

حجـم نـداری،جـایی نمی گیـری ، زود به یــاد می آیی و دیــر از خاطــر می روی...

ســاده که می شـوی

کوچـکـــ می شـوی و تــوی دل هـرکس جـا می شـوی.

 

آدم های سـاده را دوسـت دارم بوی ناب آدمیت می دهند!

 

بفرمایید اندکی تأمل...

۱۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۳۴
... یک بسیجی ...

یک سـوال بـزرگ و جـدّی همیـشه پیـش روی صـاحبـدلان بـوده است و آن اینـکه:
«مـن کیـستم، کـجایم و به کـجا می روم؟»
و تــو ! اگـر صـاحبدلی، اگـر به ژرفـای حیـات و هستی اندیشـیده ای، و اگـر از "سطح"، به "عمـق"، راه بـُرده ای، حتـماً به ایـن "سـوال بـزرگ" هـم فکـر کـرده ای، زنـدگی یک "راه" اسـت و... هـر راه، مقصـدی دارد که بایـد به آن رسـید.
هیـچ اندیشـیده ای که در پـرواز به سـوی "هـدف خلـقت"، چه عـاملی به تــو نیـرو می بخـشد و با کـدام بـال می تـوانی به سـوی آن " افـق روشن" پـرواز کـنی؟ و چه چـیزی بـال پـروازت را می شِـکند؟...
اگـر "مـوانع" را نشـناسی، چگـونه می تـوانی از آن ها عـبور کـنی؟
اگـر "اسـتعداد و تـوان" خویـش را محـاسبه نکـنی، با کـدام طـرح و بـرنامه در "راه معـنی" گام خـواهی نهـاد؟
بـرخی چیـزها، حـرکت تــو را شـتاب می‏ بخـشد، و بـرخی خصـلت ها مـانع حـرکت می‏ شـود.
از عطــر "خـداجـویی" تا عفــونت "خـودخـواهی" فاصـله زیـادی اسـت.
انسـان نیـز در ایـن میـانه، در گـرو یک "انتـخاب" به ایـن یـا آن می‏ رسـد و از لـذّت آن یا رنـج ایـن برخـوردار می‏ شـود. در یکـی "طـراوت روح" اسـت، در دیگـری "افسـردگی جـان"!
اصـلاً بیـا قـدمی در دنیـای تــودرتــوی دل و جهـان شگفت روح و روان بزنــیم. "نفـسِ" هــزار چهـره، چـه دام هـایی که پیـش پـای مـا نگسـترده اسـت و ابلـیس وسـوسه‏ گـر چـه نقشـه ‏ها که برایمـان نکـشیده اسـت.
می‏ دانی "نفـس امّـاره" چیـست؟
همـان که سـر دو راهـی "دل و دیـن"، وسـوسه می‏ کـند تا خـواسته ی دلـت را بـر فـرموده ی دیـن ترجـیح دهـی، همـان که به "خـوشی امـروز" فـرا می‏ خـواند و... "فـردای نیـامده" را از ذهـنت بیـرون می‏ کـند و اگـر بتـواند، تــو را پـای دیـوار "حاشـا" می‏ نشـاند و به کامـت زهـرآبـه ی "تـردیـد" می‏ ریـزد!...
آیا نمی‏ خـواهی "هجـرتی در درون" داشـته باشی؟
بـرای "سـیر آفـاق و انـفُس"، گامی دیـگر و عصـایی دیگـر و تـن‏ پوشی دیگـر لازم اسـت.
... آیا مهیّـایی؟؟

 منبع

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۰
... یک بسیجی ...

مـرحـوم دولابی:

حاج آقا دولابی

بچـه‌ها خوبـند، قشـنگند. به بچـه‌ها خیلی ایـراد نگـیرید؛ اغـلب پـدر و مـادرها به قـصد خوبی کردن به بچـه‌ها و تربیت آنهـا ؛بچـه‌ها را خـراب می‌کنند چـون علم نـدارند.
حالا که علم نـداریم و نمی‌تـوانیم درست کنیم حداقل به حال خودشـان بگـذاریم و دائـم به آنهـا امـر و نهی نکـنیم و اذیت‌شـان نـکنیم.
با همین به اصطلاح تربیت کردن‌هاست که پـدر و مـادرها بچـه‌ای را که با فطـرت متـولد شده است به راست یا چپ منـحرف می‌کنند و یواشـکی آن‌ها را یهـودی یا نصـرانی می‌کنند.

پیامـبر اکـرم(ص) فرمود: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِ حَتَّی یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ‏ وَ یُنَصِّرَانِهِ»؛ هـر نوزادی بـر فطـرت الهی متـولد می‌شـود تا اینـکه پـدر و مـادرش او را یهـودی یا نصـرانی می‌کنند.

به نظـر من اصلاً به بچـه دست نـزنید.
خـودت درسـت راه بـرو، بچـه که در کـنار تـو است همین که تـو را می‌بیـند، برای سـاخته شدنش کافیست.


┘◄ چقدر ائمه(علیهم السلام) فرمودند: "مردم را با عمل‌تان و نه با زبان‌تان به راه دین دعوت کنید."

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۱:۱۱
... یک بسیجی ...

می دﺍﻧﯿﺪ ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﮑﺎﺭ می کنند ؟

ﺭﻭﯼ ﺗﯿـﻐﻪ ﺍﯼ ﺧـﻮﻥ ﺭﯾـﺨﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟـﺐ ﯾـﺨﯽ ﻗـﺮﺍﺭ می دهـند ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒـﯿﻌﺖ ﺭﻫـﺎ  می کـنند .

ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیـند ؛ ﺧـﻮﻥ ﺭﺍ  ﻟﯿـﺲ می زنـد . ﯾـﺦ ﺁﺏ ﺷـﺪﻩ ﻭ ﺗﯿـﻐﻪ ﺯﺑـﺎﻥ ﮔـﺮﮒ ﺭﺍ میبـُـرد .

ﮔﺮﮒ ﺧـﻮﻥ ﺑﯿﺸـﺘﺮﯼ می بیـند ﻭ ﺗﺼـﻮﺭ می کـند ﺷـﮑﺎﺭ ﺧـﻮﺑﯽ ﺑـﺪﺳﺖ آﻭﺭﺩﻩ  اسـت… ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﻟﯿـﺲ می زنـد ﻭ ﺧـﻮﻥ ﺧـﻮﺩ ﺭﺍ می خـورد … ﺁنقـﺪﺭ ﺍﺯ ﮔﺮﮒ ﺧـﻮﻥ می رود که ﺗـﻮﺳـﻂ ﺧـﻮﺩﺵ ﻣﯿـﻤﯿـﺮﺩ.

ﻭ ﺍﯾـﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳـﺖ ﮐﻪ ﺷـﺒﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﺿـﺪ ارزشی و ضـد اسـلامِ ﻣﺎﻫــﻮﺍﺭﻩ ای

ﻣـﺎﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ؛ ﺟِـﻢ ﺗﯽ ﻭﯼ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻟـﻬﻢ ﺑﺎ ﺷـﻤﺎ می کنند

… ﺧـﻮﺩﺕ ﺧـﻮﺩﺕ ﺭﺍ می کشـی …

ﺗﺼـﻮﺭ می کـنی ﮔﺮﮒ ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ ﻫﺴـﺘﯽ ﻭﻟﯽ ﺗـﻮ ﻗـﺮﺑﺎﻧﯽ ﯾـﮏ ﺳـﯿﺴﺘـﻢ ﮐـﺜﯿﻒ ﺷـﺪﯼ …

ﻟﻘـﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻧـﮕﺎﻩ ﻫﺎﯾـﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺣـﺮﺍﻡ ﻧﮑـﻨﯿﻢ…

چادرت را مراقب باش...
۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۳۷
... یک بسیجی ...
وایبر، وی چت، تانگو، لنزو، فیس بوک و… به شیرینی لایک!

ما روزی ۲۴ بار در ساعت خودمان را در آینه برانداز می کنیم! چون نظرات دیگران برایمان اهمیت دارد و دوست داریم توسط دیگران تایید شویم و کاملا هم طبیعی است که انسان دوست دارد دیگران، او و افکارش را دوست داشته باشند.

اگر مطالب ما از تصویر، ویدئو و نوشته در دنیای مجازی گرفته تا چهره یا حرف زدن یا دانش ما در فضای حقیقی نتواند توجه کسی را جلب کند، دلچرکین و ناراحت می شویم.

بالعکس، در بعضی مواقع هم ممکن است که به دلیل اشتیاق زیادی که به قندی و شیرینی ِ لایک داریم، دچار مرض قند شویم! و هویت شخصی را به خاطر  تصاحب توجه و لایک دیگران از دست بدهیم. به عبارتی مطالبی را به نمایش بگذاریم که بیشترین مخاطب را داشته باشد حتی اگر کمی یا خیلی و یا اصلاً مخالف عقاید خودمان باشد.

 در حالت پیشرفته تری برای اینکه لایک بیشتری جمع آوری کنیم می توانیم اقدام به قرار دادن عکس بازو ها و روسری های برافراشته شده ی خود در قسمت پروفایل کاربری کنیم ، بدن نمایی و یا ساده تر خودنمایی و خیلی واضح تر خود فروشی!

همچنین می توانیم صفحه پروفایل مان را به نمایشگاهی عمومی برای تصاویر خیلی خصوصی و خانوادگی مبدل کنیم، مسئله ای که برای افرادی ؛ بسیار لذت بخش است و علاوه بر اینکه تصاویر شما را  لایک می کنند، دنبالتان هم خواهند کرد و دیگر مجبور نیستید در یک مبادله لایک به لایک، تصاویر ناصواب دیگران را هم تایید کنید.

اکنون تبدیل شدید به شخصی که مطالبش هزاران بار لایک می شود و صدها کامنت می خورد و توسط ده ها نفر دنبال می شود.

دقیقاً همان چیزی که شما می خواستید ….

 

یا شاید همان چیزی که دیگران می خواستند …

اگرچه عملا شما تبدیل شده اید به بلندگویی برای صدها دهان ناپاک ؛ و رفتار و عقاید خوتان را منتشر نمی کنید، اما افسرده نشوید دیگران رفتار و عقاید شما را تشخیص خواهند داد که؛ “تبریک می گوییم شما اکنون عضوی از حزب باد هستید…

اگر چه همه چیز در پروفایل شما هست به جز خودتان و اگر چه به موجودی  تبدیل شده اید که به اسارت لایک دیگران در آمده اید و فاقد استقلال اندیشه هستید، اما مهم این است که دیگران لایکتان می کنند چون خوشگلید، خوش هیکلید، خوش تیپید، خوش مشربید، خوش رویید، و البته خوش خیالید!

مخلص کلام  آنکه ؛  ولگردی، ببخشید وبگردی در تارنماهای اجتماعی بدون داشتن فرهنگ استفاده از آن بعد از مدتی ما را به لایک دیگران وابسته می کند، وابستگی به لایک دیگران و اهمیت قائل شدن بیش از حد برای آن حتی به قیمت فراموشی خواسته ها، اندیشه ها و عقاید و غرورمان، و خواست خدا که دیگر جای خود دارد!

عادت کنیم تارنما های اجتماعی را بدون قند و لایکش، نوش جان کنیم، تا به لایک احساس نیاز نکنیم تا مستقل باشیم و وارسته…

Like بشوید و دوست داشتنی باشید در راه اسلام و با قوانین اسلام”

برداشت از پایگاه نصر19

آسـمان نوشـت :

بدترین دوست تو کسی است که معصیت خدا را در نظر تو زینت می دهد. (امیرالمومنین علیه السلام)

 

۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۲۷
... یک بسیجی ...

گـل آفتابـگردان رو بهـ نـور می چـرخـد و آدمی رو بهـ خـدا. ما همهـ آفتابـگردانیمـ .

اگـر آفتابـگردان بهـ خـاک خیـرهـ شـود و بهـ تیـرگی ، دیگـر آفتابـگردان نیـست.

آفتابـگردان کاشـف معـدن صبـح اسـت و با سیـاهی نسـبت نـدارد.

اینـها را گـل آفتابـگردان بهـ مـن گـفت و مـن تمـاشـایش می کـردمـ کهـ خـورشـید کـوچـکی بـود در زمـین و هـر گلـبرگـش شعـلهـ ای بـود و دایـرهـ ای داغ در دلـش می سـوخـت.

آفتابـگردان بهـ مـن گـفت : وقـتی دهـقان بـذر آفتابـگردان را می کـارد ، مطمـئن اسـت که او خـورشـید را پیـدا خـواهـد کـرد. آفتابـگردان هیـچ وقـت چیـزی را بـا خـورشـید اشـتباهـ نمی گـیرد، امّـا انسـان همهـ چیـز را بـا خـدا اشـتباه می گـیرد.

آفتابـگردان راهـش را بـَلَد اسـت و کـارش را می دانـد. او جـُز دوسـت داشـتن آفتـاب و فهمیـدن خـورشـید ، کـاری نـدارد. او همهـ ی زنـدگی اش را وقـف نـور می کـند، در نـور بهـ دنـیا می آیـد و در نـور می میـرد . نـور می خـورد و نـور می زایـد. دلـخوشی آفتابـگردان تنـها آفتـاب اسـت.

آفتابـگردان بـا آفتـاب آمیـختهـ اسـت و انسـان بـا خـدا. بـدون آفتـاب ، آفتابـگردان می میـرد ؛ بـدون خـدا ، انسـان.

آفتابـگردان گـفت : روزی کهـ آفتابـگردان بهـ آفتـاب بـپیونـدد ، دیگـر آفتابـگردانی نـخواهـد مانـد و روزی کهـ تـو بهـ خـدا بـرسی ؛ دیگـر "تــویی" نـمی مانـد.

و گـفت مـن فـاصلهـ هایـمـ را بـا نـور پـُر می کـنمـ ، تـو فـاصلهـ ها را چگـونه پـُر می کـنی؟ آفتابـگردان این را گـفت و سـکوت کـرد.

گـفت و گـوی مـن و آفتابـگردان نـاتـمامـ مانـد. زیـرا کهـ او در آفتـاب غـرق شـده بـود. جلـو رفتـمـ  و بـوییدمـش ، بـوی خـورشـید می داد. تـَب داشـت و عاشـق بـود.

خـداحـافظی کـردمـ، داشـتمـ می رفتـمـ کهـ نسـیمی رَد شـد و گـفت : نامـ آفتابـگردان همهـ را بهـ یـاد آفتـاب می انـدازد ، نامـ انسـان آیـا کـسی را بهـ یـاد خـدا خـواهـد انـداخـت؟

آن وقـت بـود کهـ شـرمندهـ از خـدا رو بهـ آفتـاب گـریستمـ ....

برداشت از ماهنامه حقیقت سبز شماره 31

۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۳ ، ۰۵:۰۱
... یک بسیجی ...