معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

شهید حسین خرازی

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۵۲ ب.ظ
(1)

 

گفتند حسین خرازی را آورده اند بیمارستان. رفتم عیادت.

از تخت آمد پایین ؛ بغلم کرد. گفت « دستت چی شده؟ »

دستم شکسته بود . گچ گرفته بودمش.

گفتم «هیچی حاج آقا ! یه ترکش کوچیک خورده ، شکسته.»

خندید. گفت «چه خوب! دست من یه ترکش بزرگ خورده ، قطع شده.»

(2)

با غیظ نگاهش می کنم. می گویم « اخوی! به کارت برس.»

می گوید « مگه غیر اینه؟ ما اینجا داریم عرق می ریزیم تو این گرما ؛ آقا ، فرمان ده لشگر نشسته ن تو سنگر فرمان دهی ، هی دستور می دن.»

تحملم تمام می شود . داد می زنم « من خودم بلدم قایق برونم ها . گفته باشم ، یه کم دیگه حرف بزنی ، همین جا پرتت می کنم تو آب، با همین یه دستت تا اون ور اروند شنا کنی. اصلاً ببینم تو اصلاً تا حالا حسین خرازی رو دیده ای که پشت سرش لُغُز می خونی؟»

می خندد.می خندد و می گوید «مگه تو دیده ای؟»

دو خاطره از کتاب یاد یاران 7

جهت اطلاع :

تو وصیت نامه اش نوشته بود « اگر بچه ام دختر بود اسمش زهراست، پسر بود ، مهدی.»

مهدی خرازی الآن مردی شده برای خودش.

 

نظرات  (۳۱)

۲۴ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۷ نازنین امام ( مجید )
خدا مهدی خزرایی رو حفظش کنه

پاسخ:
پاسخ:

انشاالله ...
سلام بزرگوار از حضور همیشگی شما سپاسگزارم
شیطان به حضرت یحیی گفت : می خواهم تو را نصیحت کنم !
حضرت یحیی فرمود : من میل ندارم ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند .شیطان گفت :‌مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند :....
۱) عده ای مانند شما معصومند ، از آنها مایوسیم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.
۲) دسته ای هم بر عکس در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم.
۳) دسته ای هم هستند که از دست انها رنج می بریم ؛ زیرا فریب می خورند ؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند دفعه دیگر که نزدیکه که موفق شویم ؛ اما آنها دوباره به یاد خدا می افتند و از چنگال ما فرار می کنند . ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم .

پاسخ:
پاسخ:
سلام
متشکرم...
خدایا مواظبمون باش...آمین
رو حشون شاد
متن زیبایی بود ممنون




یا حسین
آدم هایی که بوی خاک می دهند اما از جنس آسمان هستند ، راستی راستی دوست داشتی اند ، فرقی نمی کند از چه مرام و مسلک و اعتقادی باشی ، هرچه باشی ، هرکه باشی ، پیش تجلی زیبایی باید کرنش کرد
۲۵ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۰۰ سالن اینترنت بهشت
سلام برشما برای دانلود کلیپ بسیار روح نواز طلائیه که شامل داستانهای بسیار زیبا و کرامات شهداست تشریف بیارین(ازاشنایی با شما خوشبختیم)

پاسخ:
پاسخ:
سلام
از دعوتتون متشکرم
خدمت رسیدیم و از کلیپ هم استفاده کردیم...
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
۲۵ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۰۵ آسمان مدیون زهراست
لختی بخند خنده گل زیباست...

پاسخ:
پاسخ:
۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۵۴ سالن اینترنت بهشت
درضمن ممنون از حضورتون
۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۵۴ سالن اینترنت بهشت
سلام برشما ممنون از مطلب بسیار خوبتون ولی خاطره دوم روخوب متوجه نشدم که این خاطره مال چندنفره اولی کیه دومی کیه شهید خرازی کجاست یکم جمله بندیش مشکل داره

پاسخ:
پاسخ:
سلام
متشکرم نظر لطف شماست...
ازتون خواهش می کنم یکبار دیگه متن رو بخونید...
لحظه هاتون زهرایی
۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۲ مدیون زهرا سلام الله علیها
سلام سیدجان.
بروزم. سری بزن

پاسخ:
پاسخ:
سلام خواهرم

خدمت رسیدم...
روزهــــــــایـــم عــجیــبـــــــ دلـــگیــــــــرنــد
مــثــــل آن جــمــعــــه ای کــــه تــبــــــــ دارد
بـــــادل مـــــــن کـــمـــی مــــدارا کـــن …
بــــه خــــدا قلــــــــبــــــــــ هـــم عـصـبـــــ دارد !
با سلام
با مطلبی تحت عنوان ناگفته هایی از کمپین توهین به امام نقی(علیه السلام) تا شاهین نجفی خواننده ی(( نقی)) به روزم .
خوشحال میشم به ما هم یه سری بزنید.

پاسخ:
پاسخ: سلام بزرگوار
متشکرم از حضورتون...
خدمت می رسیم...
ههه خندیدیم' آسمان مدیون زهراست'

سلام
وب خوبی دارید انشالله که موفق باشیـــــــــــــــد همسنگررر



پاسخ:
پاسخ:
سلام
ممنون از حضورتون...
به وبلاگ " آسمان مدیون زهراست" سرزدم...
مطلب طنز ننوشته بودن!
شما دقیقا به چی خندیدید؟؟؟
...
امیدوارم مارو از ابهام در بیارید...
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۵۰ دختری از تبار یاس
سلام
درِ مطب دکتر به شدت به صدا درآمد. دکتر گفت در را شکستی! بیا تو.
در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود به طرف دکتر دوید و گفت : آقای دکتر! مادرم! مادرم! و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد : التماس میکنم با من بیایید، مادرم خیلی مریض است.
دکتر گفت : باید مادرت را اینجا بیاوری، من برای ویزیت به خانه کسی نمیروم. دختر گفت : ولی دکتر، من نمیتوانم، اگر شما نیایید او میمیرد! و اشک از چشمانش سرازیر شد.
دل دکتر به رحم آمد و تصمیم گرفت همراه او برود. دختر، دکتر را به طرف خانه راهنمایی کرد، جایی که مادر بیمارش در رختخواب افتاده بود. دکتر شروع کرد به معاینه و توانست با آمپول و قرص، تب او را پایین بیاورد و نجاتش دهد. او تمام شب را بربالین زن ماند، تا صبح که علایم بهبودی در او دیده شد. زن به سختی چشمانش را بازکرد و از دکتر به خاطر کاری که کرده بود تشکرکرد.
دکتر به او گفت : باید از دخترت تشکر کنی، اگر او نبود حتماً میمردی! مادر با تعجب گفت : ولی دکتر، دختر من سه سال است که از دنیا رفته! و به عکس بالای تختش اشاره کرد. پاهای دکتر از دیدن عکس رویدیوار سست شد. این همان دختر بود! یک فرشته کوچک و زیبا.

پاسخ:
پاسخ:
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۳ خادمة الزهرا سلام الله علیها
زندگی با فرمانده چقدر زیبا بوده!!!
سلام
این هفته وبلاگ مزین به نام و تصویر شهید حسین غلام کبیری اولین شهید فتنه 88 هست. منتظر قدوم سبزتون هستیم.
التماس دعا

پاسخ:
پاسخ:
سلام
متشکرم که بنده رو قابل دونستید...
به روی چشم...خدمت می رسیم
سلام
چه پست های زیبایی گذاشتید و من از دست دادم ولی الان خوندم
بسیا رعالی خاطرات زیبایی بیان کردید احسنت خدا خیرتون بده
پایدار باشید
یا علی ع

پاسخ:
پاسخ:
سلام
متشکرم بزرگوار
نظر لطف شماست...
لحظه هاتون لبریز نور هادی
ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها/همان قبیله که بودند غرق پاکی ها/دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست/نه بی مزار شدنها نه بی پلاکیها/به آسمان که رسیدیند رو به ما گفتند/زمین چقدر حقیر است,آی خاکیها.....!
التماس دعا
آقا اجازه! این دو سه خط را خودت بخوان
قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران

آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان!

قصدم گلایه نیست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به این نوشته بگویید «داستان»

من خسته ام از آتش و از خاک، از زمین
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!

آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کویر
باران بیار و باز بباران از آسمان

- اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو!
- آقا اجازه! ما که نه در این و نه در آن!

«یک پای در جهنم و یک پای در بهشت»
یا زیر دستهای نجیب تو در امان
........................... ! آقا اجازه
.......................................!

باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...

آقا اجازه! خسته ام از این همه فریب،
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب

آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب

آقا اجازه! باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب

«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب!

آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،
!«آدم» نمی شویم! بیا: ماجرای «سیب»

باشد! سکوت می کنم اما خودت ببین..
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب....



پاسخ:
پاسخ:

بسیار عالی نوشتید...متشکرم
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۰۸ دختری از تبار یاس
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﻨﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ
ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ،
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻗﺪﯼ
ﺑﻠﻨﺪ . ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ …! ﺩﺭ
ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ . ﯾﮑﯽ
ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻟﻮﮐﺲ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ،ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ
ﺭﯾﺨﺖ . ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ
ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ
ﮔﻮﺍﺭﺍ , ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ
ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ
ﺑﯿﻨﯿﺪ؟ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ِ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ، ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ ... ﺣﮑﺎﯾﺖ
ﻣﺎ ﺍﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﻨﻪ
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۴ طوفان واژه ها
با سلام و خسته نباشید ....عالی بود عالی .... فرق ما با آن ها اینست که آن ها رفتند و ما ماندیم ......

پاسخ:
پاسخ:
سلام بزرگوار
نظر لطف شماست...
بله حق با شماست...
اللهم الرقنا توفیق الشهادةفی سبیلک
تفحص شـــــــــهدا.... نه!!!!

خودتـــــــــــــــ را تفحص کن!

شــــــــهدا پیدا شده اند....
اللهم الرقنا توفیق الشهادةفی سبیلک
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۶ افسر جنگ نرم
سلام همسنگر
شهادت امام هادی علیه السلام نزدیکه و بهترین فرصته تا بتونیم شر تصاویر مبتذل که نسبت داده شده به ایشون رو برکنیم!
اما وظیفه جوانان انقلابی و فعال در فضای مجازی بدنبال نتایج هتاکی شاهین نجفی ملعون...

به پست آخر ما سر بزنید با عنوان "آهای بچه شیعه"

یا علی النقی علیه السلام.

پاسخ:
پاسخ: سلام همسنگر گرامی
ممنون از اطلاع رسانی شما...
خدمت رسیدیم...
لحظه هاتون لبریز از نورهادی
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۵۲ افسر جنگ نرم
سلام علیکم همسنگر.خداقوت.
اجر و قرب این کار نزد خداوند محفوظ است، انشاالله این مقابله ما با هجمه ی فرهنگی به گوش رهبرمان برسد و از ما خوشنود باشند...
جزاکم الله خیرا
با اجازه وبلاگ ارزشمند شما را در لیست همسنگرانمان قرار دادیم.
التماس دعا
یا علی النقی علیه السلام.

پاسخ:
پاسخ:
علیکم السلام بزرگوار
از لطف شما متشکرم...
بنده نیز شما را با افتخار به جمع همسنگرانم پیوند نموده ام...
یا علی النقی علیه السلام
۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۵۶ خادمة الزهرا سلام الله علیها
سلام
بله نام وبلاگ تغییر کرده ممنون میشم لینک ما رو اصلاح کنید.
وب زیبایی دارید مخصوصا مطلب جالب و خواندنی
روح همه ی شهدا شاد

پاسخ:
پاسخ:
سلام
نظر لطف شماست
انشالله...
اهان حالا متوجه شدم
ایشون یعنی وبلاگ اسمان مدیون زهراست نوشته بودند : لختی بخند خنده گل زیباست...
من هم به مزاح علامت خنده گذاشتم و ممنون که سوال پرسیدید تا سو برداشت برطرف بشه
بازم به ما سر بزنید
یا حق

تواضع و فروتنی نعمتی است که به آن حسد نبرند.
امام حسن عسکری علیه السلام

میلاد بانوی دو عالم، محور خلق جهان، فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بر شما مبارک باد.

راستی یک سوال:
چرا نظرهایی که شما میگذارید را نه میشه تایید کرد ونه می شه حذف کرد؟

پاسخ:
پاسخ:
سلام بزرگوار
نمی دونم چرا؟؟؟
سلام ....ممنون از متون زیباتون....
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۵:۲۷ نادر امیدوار
سلام
باور کنید مطالب وبلاگ شما به قدری زیبا هستند که من اگر دچار کمی وقت نبودم برای تک تک آنها نظر می گذاشتم
امیدوارم همواره موفق و سربلند باشید
التماس دعا
یا حق

پاسخ:
پاسخ: سلام بزرگوار
نظر لطف شماست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی