معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

مشکل از من است!

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ق.ظ

شهید علمدار

... (سیّد می گفت : ) کسی که در راه اهل بیت هست که مشکلی ندارد، امّا کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت و گوشه‌ای بنشیند و شما به او بها ندهید، می‌رود و دیگر هم بر نمی‌گردد؛ امّا وقتی او را تحویل بگیرید، او را جذب این راه کرده‌اید...

یک بار یکی از بچّه‌های هیأت آمد و به سیّد گفت: «تو مراسم‌ها و روضه‌ی اهل بیت (علیهم السلام)، اصلاً گریه‌ام نمی‌گیرد!» سیّد گفت: «این‌جا هم که من خواندم، گریه‌ات نگرفت؟!» گفت: «نه!». سیّد گفت: «مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریه‌ات نمی‌گیرد!» این شخص با تعجبّ می‌گفت: «عجب حرفی! من به هر کس گفتم، گفت تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن گریه‌ات می‌گیرد! اما این سیّد می‌گوید مشکل از من است!» بعدها می‌دیدم که او جزو اوّلین گریه کنندگان مصائب ائمّه‌ی اطهار (علیهم السلام) بود.

رسم خوبان1، اخلاق ، شیوه علمدار (شهید سید مجتبی علمدار ) ، صص 75 - 79

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۲

نظرات  (۴)

۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۰۳ احمد کریمی
ای کاش همه مثل علمدار بودیم ...

ای کاش...
پاسخ:
ای کاش...
۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۸ قرارگاه شهید علیرضا حجتی(خادم الشهدا)
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشان، هنگامی که پایمان در جاده تاریک گناه لغزید، آنها بودند که نور هدایت شدند و نجاتمان دادند...
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشان، پا که در....
ادامه رو تشریف بیارید قرارگاه آسمانیمون...

سلام ونور...
ممنون از حضور و لطف شما..
ایام عزای مادرمون تسلیت.
در پناه خدا زهرایی بمانید.
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری با شهادت..  
سلام علیکم

اگر شما کتاب هدیه "شلیک بی گلوله" را میخواهید
سریع اطلاع دهید
با موضوع جنگ نرم
http://azf06.blog.ir/post/1015

عاقبتتون بخیر بحق حضرت ابوتراب
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۴۶ مدیون زهرا سلام الله علیها
سلام سیده بانو.خوبید الحمدلله
دلم براتون تنگ شده...
التماس دعا
پاسخ:
سلام دوست بزرگوارم

سپاس از لطفتون

دعایم کنید...

یاحق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی