معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

نسبت با خدا؟؟؟

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ب.ظ
شب کریسمس بود و هوا ، سرد و برفی. پسرک ، در حالیکه پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد ، صورتش را به شیشه سرد فروشگاه چسبانده بود و به داخل نگاه می‌کرد . در نگاهش چیزی موج می‌زد ، انگار که با نگاهش ، نداشته‌هایش را از خدا طلب می‌کرد ، انگار با چشم‌هاش آرزو می‌کرد . خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت ، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت سپس به داخل فروشگاه رفت . چند دقیقه بعد ، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
خانم گفت: « آهای ، آقا پسر ! »
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت . چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم ؛ کفش‌ها را به ‌او داد.
پسرک با چشم‌هایی خوشحال و صدایی لرزان پرسید : « شما خدا هستید ؟ »
خانم گفت: « نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم! »
پسر گفت: « آهان ، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید ! »
برداشت از سایت یکی بود
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۶
... یک بسیجی ...

بنده ی خدا

خدا

نظرات  (۴)

۱۸ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۴۲ ▃▅▇ نسیم ▇▅▃
موفق باشین
یاعلی

پاسخ:
پاسخ:


mersi azizam khili ghashang bod


پاسخ:
پاسخ:
سلام
ممنون از حضور پر رنگت نغمه بانو

۲۱ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۰ من ودخترم حانیه
به نام خدا .سلام...در روز ۲۲ بهمن همه خواهند دید که ملت ایران بار دیگر در همه شهرها با استحکام به صحنه خواهد آمد واقتدار ملی خود رابه جهانیان نشان خواهد امام خامنه ای.. انشاا... فردا همه راهپیمایی میریم تا دعا کنیم پرچم مملکتمون را از دست اقا خامنه ای به دست اقاامام زمان داد......سلام بانو .من فاطیما هستم (مادران آسمانی )..این آدرس وبلاگ جدیدمه .لطفا بهم سربزنین ولینکش کنید. متشکرم [گل

پاسخ:
پاسخ:
سلام فاطیما خانم
ما برای سرافرازی کشور اسلامی ایران خون ها داده ایم...تمام تلاشمان حفظ آرمان ها و ارزش های اسلامی خواهد بود...انشاالله
خدمت رسیدم
۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۵۵ احساسات نامحسوس
زمستان خسته شد از بی بهاری

جهان می لرزد از این بی قراری

گمانم جمعه ای باقی نمانده

خدایا تا به کی چشم انتظاری

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی