معـبری بهـ آسـمان

معـبری بهـ آسـمان

چفـیه ام کـو ؟!
چه کسی بـود صـدا زد: هیـهات!!
عشـق مـن کـو؟!
مهـربان مونـس شـب تـا سحـرگاهـم کـو؟!
چفـیه ی شـاهد اشـکم بـه کـجاسـت ؟!
مـن چـرا وا مـاندم؟!
مـاَمن ایـن دل طـوفان زده ی بی سـاحل کـو؟!
ای سحـرگاه!!
تـو را جان شمیم نرگس , چفـیه ی منتظـر صبح کجاست ؟!
تـربت کـرب و بـلا!!
تـو بگـو چفـیه ی سـجاده چـه شـد؟
ای مفـاتیـح !!
بگـو همـدم دیـریـنه ی نجـوایت کـو؟!
آی مـردم , بـه خـدا می مـیرم !!
مـرگ بی چفـیه ! خـدایـا هیـهات!!
چفـیه ام را بـه دلـم باز دهـید .
عهـد مـا , عهـد وفـا بـود و صـفا بـود و ابـد!!
گـرچـه مـن بـد کـردم ولی ای چفـیه!
بـدان بی تـو دلـم می مـیرد!!

****************************

لحظـه هـایـتان لبــریز از نـور هـادی(ع)

****************************

پـــــــروردگـــــــــارا !!!
درود بـــفــرســتــــــ بــَــــر
عــــلـــی بـــن مـــــــحـمّــــــد
حضــــرت امــــامـ علــــی النــقّـــی
امــــــامـ هـــــادی عـــلیـهــ الســــلامـ
جــانـشـــین اوصـــیای پیـــــغمـبـــر
پیــشــــوای اهــــل تقـــــــوی
خلفــــ صــالح امـامـان دیــن
و حجـّـت تمـــام خــلق

ســلام راوی مجـنون،ســـلام راوی خــــون
نگاه کن! که نـگاهت غــزل غــزل مضــمونمعبری به آسمان . شهید سید مرتضی آوینی

تـو در مســیر خــدا در میان خـوف و رجــــاء
نشــسته روی لبانــت تبســـمی محــــزون

به اعتـــقاد تــو ســـیاره رنــج می خــواهـد
جهـــان چه فـایــده لبــریز باشــد از قــارون

جهـــان بــرای تــو زنــدان، برای تــو انگــور
جهــان دسیسۀ هـارون و نقشـۀ مـــآمـون

درون مـن بـرهــوتی ســت از حقیـــقت دور
از ایــن ســراب مجــازی مـــرا ببـــر بیـرون

چگـــونه طاقــت مانــدن؟ مــرا ببـر با خــود
از ایــن زمــانه به فـــردای دیگـری، اکــنون

نـگاه کـن! که نگاهـت "روایـت فتــح" اسـت
سپاه چشم تو کرده است فـکه را مجــنون

به ســمت عشــق پریــدی ؛خدا نگــهدارت
تو مـرتضایی و دســتان مــرتضی(ع) یــارت

"سید حمید رضا برقعی"

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۱
... یک بسیجی ...

چند صباحی است همه به دنبال طراحی مدل برای چادر افتاده اند، از چادر عربی شروع شد و بعد چادر دانشجویی و… همین طور هر روز مدلی جدید به بازار ارائه می شود ، تنوع مدلـها همواره در پوشش سلیقه های مختلف نقش بسـزایی دارد. اما مشکل از آنجا آغاز می شود که این تغییرات هدف اصلی چادر یعنی پوشش و جلو گیری از تبــرّج را نقض می نماید.

حتی با دیدن برخی از این مدل‌ها، به ذهن می‌رسد که مگـر حجاب برای جلـوه‌نمایی است؟ چطـور می‌شود و می‌توان با چـادری رنگی و کـوتاه و دامن‌دار جلـوه‌نمایی نکـرد؟! چطـور می‌توان بین نیـاز جامعه به حجاب واقعی و این مدل‌های ناهمـگون با اصـل رعایت حجاب (که از اتفاق در زیبا‌ترین و کامل‌ترین گونه‌ی حجاب ـ چـادر ـ گنجانده و ارائه شده ) همـاهنگی پیـدا کرد؟

می‌شود چـادر دامن‌دار و گُل‌گُلی را بر سر دختر دانشجو و خانم کارمند کرد و از او بخواهیـم که در کلاس درس و محـیط کار و حتی در خیابان راحت باشد؟! گمان می‌رود که او با یک مانتـو، بسیار راحت‌تر و کامل‌تر بتواند حجاب خود را رعایت کند!

نکته جالب این است که بر روی هر مدل عجیب و غریبی هم اسم چـادر می گذارند و هر کس آن را بر سر کند می شود چادری! لابد اینگـونه آمار چادری ها هم در کشور رشد می کند!

وقتی توجه کنیم ،می بینیم مانتـوی کلاهـدار و امثال آن یقیناً به مانتو نزدیکـترند تا چادر و تا جایی که ما در جامعه می بینیم استفاده از اسم چـادر برای این پوشش ها وسیله ای شده برای ترغیب چادریـها برای کنار گذاشتن چـادر سنتی و استفاده از این پوششهایی که اسم چـادر را یدک می کشند. کوشش برای از بین بردن فرهنگ پوشش چــادر زنان محجـبۀ ما ؛ که پوشش و حـیای کامل در دوخت آن رعایت شده است.

و اصولاً در هر مقـوله فرهنگی همیشه منحرف کردن یک ارزش اعتقادی و فرهنگی ، بهتر از مبارزه مستقیم جواب می دهد. تغییر مدل چـادر و حرکت آن به سمت مدلهایی که هر روز از چادر اصیل ما فاصله می گیرند و در جلوه گری و جلب توجه یقیناً خیلی از پوششهای غیر چادر را پشت سر گذاشته اند این خطـر را در جامعه خصوصاً قشر مذهبی بیشتر تقویت می کند. زیرا با تأیید بحث جلوه گری در پوشش یکی از خصوصیات اصلی حجاب که حفظ “حـیـا ” است خود بـخود کنار می رود!

برداشتی از سایت گیل بانو

۱۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۳۴
... یک بسیجی ...
ﻋﻠﯽ(ع) ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﯾﺘﯿﻢ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺖ ،
ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﯾﺎ ﯾﻬﻮﺩﯼ
ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ دم در ﻭ ﻣﯿ ﺮﻭﯼ ..
ﻋﻠﯽ(ع) ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻨﯽ ﯾﺎ ﯾﮏ ﺷﺎﮐﯽ ﺳﺎﺩﻩ،
ﻣﯿ ﺮﻭﯼ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻫﺪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻧﻔﻌﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐند
ﺍﻭ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺑﻮﺩ.
ﺍﺻﻼ .... ﻋﻠﯽ(ع) ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻓﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﺧﻠﺨﺎﻝ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﺯﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺩﺭآﻭﺭﻧﺪ ﯾﺎ ﯾﻬﻮﺩﯼ
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﺍﮔﺮ ﺩﻕ ﮐﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯼ ...
ﻋﻠﯽ(ع) ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺍﻡ ﮐﻠﺜﻮﻡ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮ ، ﺍﺑﺮﻭ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ ﻭ ﻣﺆﺍﺧﺬﻩ ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ..
ﻋﻠﯽ(ع) ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯﺗﻮ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭ
ﺳﻬﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻋﻘﯿﻞ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺩﯾﮕﺮﯼ ...
ﺁﻫﻦ ﮔﺪﺍﺧﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﮐﻨﯽ ...
ﻋﻠﯽ(ع) ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺣﺘﯽ ﮐﻌﺒﻪ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﺷﮑﺎﻓد ﻭ ﺑﻪ آﻏﻮﺷﺖ ﻣﯿﮑﺸﺪ ....

از دوست بزرگوارم "فرشـته" بانـو بابت ارسال متن فوق تشکر می کنم.

 

آسـمان نوشـت:

همیشه لحظه خداحافظی ؛ صاحب خانه کنار در می ایستد و به مهمانش لبخند می زند ؛ لبخند خدا بدرقه ی زندگیتان باد...عید سعید فطر مبارک...

یادمان نرود عظمت شبهای قدر و درسهای زندگی امام علی علیه السلام...

 

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۵
... یک بسیجی ...
Gaza  امام خامنه ای. غزه.palestine . صهیونیسم . اسرائیل . فلسطین. ناصبی . مسلمان. کودک فلسطسنی. مادر فلسطینی

در بحـبوحـه‌ی این حرفـها، یک وقت دیـدیـم که ویـروسی دارد تکثــیر مـثل می کــند؛ دائــم می رونـد پیـش بعـضی از بــزرگان، بعـضی از علـماء، بعـضی از محتـرمـین، که آقـا! شـما دارید به کی‌ کـمک می کـنید؛ اهـل غــزه ناصـبی‌اند! ناصـبی یعـنی دشـمن اهـل‌بیـت. یـک عـده هـم بـاور کـردند! دیـدیـم پیـغام و پسـغام که آقـا، می گـویـند اینــها ناصـبی‌اند. گفـتـیم پنــاه بـر خــدا، لعـنت خـدا بـر شیـطان رجیـمِ خبـیث. در غـزه مسـجد الامـام امیـرالمـؤمنین عـلی‌بـن‌ابی‌طالـب هسـت، مسـجد الامـام الـحسین هسـت، چطــور اینــها ناصـبی‌اند؟! بلـه، سـنی‌اند؛ امـا ناصـبی؟! اینــجور حـرف زدنـد، اینــجور اقـدام کـردند، اینــجور کار کـردند.

امـام خامنه ای 88/2/23

منبع

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۷
... یک بسیجی ...

* عزیزم... شیرین من... آهای تو که چشمداشتی نداری. تو که با دستهای مهربانت می بخشی، و بعد انگار شرمنده می شوی و سرت را زیر می اندازی که نگاه ممنونم به نگاه کریمت گره نخورد...خداحافظ ماه رمضان

* اگر تمام عمرم به عاشقی با تو می گذشت، و بعد بی آن که نگاهم کنی، با ذلت و خواری روانه ی شعله های دوزخم می کردی، حقم بود. از تو که طلبی ندارم... و حالا که لحظه هایم همه در بازیگوشی و -پناه بر خودت- در دهن کجی به تو گذشت، جای این که بی آبرویم کنی، هر رمضان، هر رمضان، درهای محبتت را باز می کنی، و من که پشت می کنم، خودت میدوی و به آغوشم می کشی و در گوشم زمزمه می کنی "کجا؟"... خدا... خدا... عزیزم... من تحمل این همه بخشش را ندارم... من این همه آقایی را نمی فهمم...

* رمضان خودت را، از قله های عزتت فرو فرستادی و در سرزمین های پست دلهای ما برافراشتی و فتح مان کردی. رمضان تو، زیر پرچم ستایشت جمعمان کرد. هم صحبت نیکوی لحظه های ضعف و افتادگی ما شد. هر گوشه ی دلمان را با آرزویی به لحظه ای شب و روزش گره زدیم. و حالا وقت خداحافظی ست...

* خدا... اُنس گرفته بود دلهای ما... شیرین بود ماهی که هر وقت صدایت می کردیم جواب تو را می شنیدیم... خدا... خدا جان... خداحافظی از رمضان تو سخت است. دلهای ما بدجوری گرفته. من یکی که یاد شب های تاریک دوری و روزهای سخت روزمرگی می افتم وحشت می کنم...

* هق هق ما بلند شد... انگار رمضان تو سر ترحم با دل های  نازک ما ندارد... می دویم دنبال رمضان... نفس نفس می زنیم و بریده بریده ناله می کنیم... خدا حافظ... خدا حافظ تو، رمضان خوب خدا... خدا حافظ قشنگ ترین ماه ها... آب به ما بیابان زده ها نرسیده، ببخشید، پشت سرت اشک می ریزم، و از همین حالا لحظه شماری، به خدا لحظه شماری می کنم تا برگردی... خدا حافظ رمضان عزیزم...

* آرزوها در شب های تو، خیلی خیلی دست یافتنی بود. بوی خوش کارهای نیک در کوچه کوچه ی روزهای تو در پرواز بود. اما دیگر خدا حافظ... دست های ما کوتاهی کرد، در دل های ما ولی، تو عزیز بودی. دست هایت را به رسم خداحافظی تکان می دهی، در دل های ما ولی، زلزله و طوفان می کنی. اما باشد... خدا حافظ...

* تو می روی و هنوز نرفته، صدای خنده های طمع آلود شیطان روی شیشه ی دلم ناخن می کشد... تو می روی و هنوز نرفته، هیاهوی دنیا و دنیا و دنیا، پشت دیوارهایی که تو بنا کردی به شقیقه هایم مشت می کوبد... چطور وحشت نکنم رمضان... من بی تو می ترسم... من بی تو خیلی تنها هستم...

* خدا... خدایا... رمضان را نگاه می دارم... کاری می کنم که هیچ کدام از همسایه ها نفهمند رمضان از این خانه رفته است... با اشک و ضجه و الحاح و التماس دلم را آباد نگه می دارم... خدا... من که از رمضان جز تو را نمی خواهم... بیا و کاری کن، زود زود که برگشت، از همینجا -و بالاتر از اینجا- باز سوی تو بدویم... خدایا نگهم دار...

* خدا... خدایا غلط کردم به رمضان تو بی حرمتی کردم... خدایا مهمان عزیز تو می رود و می ترسم شکایتی از من نزد تو بیاورد... خدایا... اسم ما را بین آن هایی بنویس که حرمت رمضان را نگاه داشتند... آن ها که حق رمضان را رعایت کردند... آن ها که، -ای وای- آن ها که در رمضان گناه نکردند... آن ها که رمضان را مدام در سرای تو بودند... و به ما بیشتر بده... خدا... از تو که کم نمی شود خدا...

* خدا... به بدبختی ما نگاه کن دل های ما آرام کن... خدا به حرمت نگاه محمد(ص) -فدای نام مهربانش-... خدا یا تو که حواست به بی تابی ما بود... تو که قدم های رمضان را پشت شربت عید فطر و بوی اسفند گذاشتی... نگرانی هایمان را هم برطرف کن... گناهان ما را ببخش... ما را از بدی هایمان خارج کن... ما را از خوشبخت های این مـاه بنویس...

* خدا ممنونم...

برداشتی از سایت روضه نیوز

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
... یک بسیجی ...

 امام خامنه ای . امام خمینی . روز قدس

امـام خمـینی (ره)

روز قدس، روز حیات اسلام است.
روز قدس، روزی است که اسلام را باید احیا کرد.
روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملت های مستضعف معلوم شود.
روز قدس، یک روزجهانی است؛ روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است.
روز قدس که هم جوار شب قدر است، لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدأ بیداری و هشیاری آنان باشد.
مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین، بلکه مستضعفین بدانند.
روز قدس که [در] آخرین روزهای شهر الله اعظم [واقع] است، سزاوار [آن] است که همه مسلمانان جهان، از قید اسارت و بردگی شیاطین بزرگ و ابرقدرت ها رهاشده و [به] قدرت لایزال الله بپیوندند».(1)

امـام خامـنه ای (مدظه)

«روز قدس را گرامی بدارید و آن را گرامی بشمارید».(2)
«خودتان را برای راهپیمایی روز قدس آماده کنید، آن هم صحنه عظیمی است برای اینکه همه بدانند که ملت ایران در صحنه است، بیدار است، پابرجاست و از هیچ قدرتی و از هیچ قلدری در سطح عالم، باک ندارد».(3)
«مردم ایران به عنوان متولیان روز قدس، باید کاری بکنند که برای دیگر ملت ها سرمشق شود؛ چون هر سال ملت های دیگر در گوشه و کنار، حتی در خود اروپا و جاهای دیگر به تبع شما، روز قدس را گرامی می دارند».(4)
«روز قدس از روزهای مهم و تعیین کننده است. سال های متمادی است که سعی می شود مسئله قدس فراموش بشود. روز قدس درست تیری است به قلب این توطئه، حرکتی است برای خنثی کردن این توطئه خباثت آمیزی که استکبار و صهیونیسم و طرفداران و همکارانشان دست به یکی کرده اند تا به کلی مسئله فلسطین را به دست فراموشی بسپارند».(5)

---- پی نوشت --------------

1-کلمات قصار،صص147 و 148.
2-سخنرانی 1370/1/16، به نقل از: نرم افزار به سوی نور، کاری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
3-همان، سخنرانی 1371/12/7.
4-همان، 1376/10/26.
5-همان،1377/10/11.

برداشت از نشریه اشارات، شماره124 

 

آســمان نـوشـت :

کـودک غــزه بـرای تـو و بـه عشـق تـو با غیـرت ایـرانی اسـلامی ام روز جمـعه خـواهـم آمـد تـا مشـت هـای گــره کـرده ام مشـتی محـکـم باشـد بـر دهـان آنـانی کـه سـرزمـینت ؛ خـانـه ات را بـر سـرت ویــران کـردند...

وعـده ی مـا روز جمـعه

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۴۵
... یک بسیجی ...

غــروب، در چشم های تو معنا شد؛ وقتی از کودکان گـریان کوفه دیده برگرفتی و جهان را در حسرت طلوع چشمانت حیران گذاشتی.

مولای من! پژواک قدم هایت، هنوز گوش کوچه های کوفه را می نوازد. چاه های کوفه، رود رود اندوه خود را جاری می کنند و چشمان منتـظر کودکان کوفه، کوچه ها را به دنبال تو می کاود. آه مولای من! دیگر در نخلستان، صدای روشن تو نیست؛ آن نجوای اهورایی که بهانه اتصال زمین و آسمان بود. پیشانی بلند میدان های نبرد در حسرت دلاوری های توست، مگر می توان بازوان مردانه تو را بار دیگر یافت.

علی جان! محراب عبادت، بی تاب ناله های توست؛ کجاست طنین مناجاتت؛ مولای یا مولای...؟ کجاست لبخند زیبایت که جهان را زنده می کرد؟

کجاست چشمان همیشه بیدارت که سپیده دم را هیچ گاه خواب آلوده سلام نگفت؟ برخیز، حامی محرومان! برخیز، عدالت مطلق!*

چاه ها پر از انعکاس دردند و فقط تنهایی است که همراه همه یتیــمان کوفه شده است. کودکان، کاسه های شیر در دست و قرص های نان بر کف می آیند و می ایستند در صف انتظار که مولایشان جرعه ای از آن شیر بنوشد.

آه، مولایم! چه سکوت عمیقی کوفه را فرا گرفته است، این یتیــم همواره زمان را دریاب! علی علیه السلام ! کجاست دست نوازشت که محتاجانت به صف ایستاده اند؟ اندوهگینم و هیچ پدری نیست که دستش بر شانه من باشد.

نخل ها چشم انتظارند و چاه ها گوش به تو سپرده اند. شاید نوایی از تو به گوش برسد. افسوس! صدایی از تو نمی آید و آهی از تو مرهم دل چاه ها نمی شود.**

 *علی خالقی 

**اعظم جودی

 شهادت امام علی علیه السلام

ای پیشـوای ما! ای پـدر ایـثار و ایـمان! ای افتـخار شـهادت! یـاد تو، نـام تو و راه تو، سـبزترین گل همـیشه بهـار دل های مؤمنان است.

درد نـوشـت:

بمیرم برای دل غمدیده شما آقاجان...که طعم تلخ یتیمی را چشیده اید...

شهادت مهربان ترین پدر یتیـمان ؛ امیرالمونین امام علی علیه السلام را به پیشگاه امام زمان(عج) و همه ی مسلمانان تسلیت عرض می کنم...

۲۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۰
... یک بسیجی ...

imam naghi . emam naghi. naghi. hadi. emam hadi . imam hadi. امام هادی . امام نقی . نقی . هادی

            امشـب...

            از آسـمان ، باران انـا انـزلـنا بـر فـرق زمـین می بـارد...

            امشـب چشـمانم را بـا آب تـوبه می شـویم

            و کلام قـرآن در دهـانم می ریـزم

            تـا خواب چشـمانم را نیـازارد...

 

خواهشـمندم :

در شبــهای پرفضـیلت قــدر برای مظلــومیت امـام هــادی علـیه السـلام خیـلی دعـا کنـیم...

بمــیرم بـرای قـلب غصـه دارت آقـاجان....

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۳:۰۸
... یک بسیجی ...

نامـه نوشـته بـود :

" بـرادر رزمـنده سـلام ، مـن یک دانش آمـوز دبسـتانی هسـتم . خانـم معلم گفـته بـود که بـرای کمک به رزمـندگان جبـهه های حـق علـیه باطل نفـری یک کمـپوت هـدیه بفـرستیم .

با مـادرم رفـتم از مـغازه بـقالی کمـپوت بخـرم . قیـمت هـر کدام از کمـپوت ها را پرسـیدم ، اما قـیمت آنـها خیلی گـران بود ، حتی کمـپوت گلابی که قیـمتش 25 تومـان بـود و از هـمه ارزان تر بـود را نمی توانـستم بخـرم.

آخـر پـول ما به انـدازه سـیر کـردن شـکم خانواده هم نیست . در راه بـرگشت کنار خـیابان این قـوطی خـالی کمـپوت را دیـدم برداشـتم و چـند بار با دقـت آن را شسـتم تا تمـیز تمـیز شـد . حالا یک خواهـش از شـما بـرادر رزمـنده دارم ، هـر وقت که تشـنه شـدید با این قـوطی آب بخـورید تا من هم خوشـحال بشـوم و فکـر کنم که توانسـتم به جبـهه ها کمکی کـنم."

کودک .شهید. معبری به آسمانبچـه ها تـو سنـگر بـرای خـوردن آب تـوی این قـوطی نـوبت می گـرفتند ، آب خـوردنی که همـراهش ریخـتن چـند قطـره اشـک بود.

 

 آســمان نوشـت:

با دقت که به گوشـه و کـنار شـهر نگاه می کنی دستـهایی کوچـک را می بینی که قلبـهایی بـزرگ را در خـود پنـهان کـرده اند...

کـودکانی که هـرچند درد می کشـند اما برای محـبت کردن؛ خم به ابرو نمی آورند... سـفره ی زندگـیشان خـالی اما سـفره ی مهـرشان سـرشار است... اینان معـبری به آسـمان زده اند...

۱۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۵
... یک بسیجی ...

مــادر مهــربان هـمۀ مـا!

سـخن از یـک نام غـریب اسـت؛ نامی که بیـن اسـامی دختـران ایـرانی هـر روز کمـتر می‌شـود؛ نام یـک مـادر، مـادر مهـربان هـمه ی مـا. همیشـه برایـم ایـن «غـربت» عجـیب بـوده! زیـرا اسـباب شـهرت و محبـوبیت تمـاماً در او و تاریخـچه ی زنـدگی‌اش جـمع اسـت؛ امـا کـوتاهی مـا و شـاید عوامـل تـاریخی دیگـری باعـث شـده او را در حـد شـأنش تجـلیل نکـنیم و بین مسـلمین ،آنطـور که شـایسته حق اوسـت ، تکـریم نشـود.

کسی که نـزد خـدا و پیـامبر اعـظم (ص) از اهـمیت و مرتـبتی خاص و والا برخـوردار بـود؛ خانـمی بزرگـوار که رسـول خـدا بـرای وفـات او به جـای روز عـزا، «سـال حُـزن و غـم» اعـلام کـرد؛ عـام الـحزن!

او قـبل از ازدواج خانـمی ثـروتمند، با شـکوه و فـخامت و جـلال بود و بسـیار زیـبا و گـرامی؛ او را اهـل مکـه ؛ "ملـکه عـرب" نامـیده بودند و به جهت نجابـت و عظمـتش مـورد احـترام همـگان بـود.

او اولـین همسـر پیامـبر خـداست و اولـین زن مسلـمان و اولـین نمازگـزار در اسـلام. او در تصـدیق و تأییـد نبـوت رسـول خـدا در حـمایت و فـداکاری بـرای اسـلام لحـظه‌ای کـوتاهی نکـرد. او وفـادارترین یـاور و آرامبـخش‌ترین حامی رسـول خـدا بـود. او سخاوتـمندترین پشتـیبان و عاشـق‌ترین معشـوق برای همسـرش محمـد مصـطفی(ص) بود. او مـادر فـرزندان رسـول خـداست؛ مـادر فاطـمه(س) اطـهـر.

او در ایمـانش به خـدا و رسـول (ص) ثابـت‌قـدم و پاکـباز بـود. رسـول خـدا فقـط او و سـه زن الـهی را در زمـره ی زنـان بـرگـزیده عالـمین معـرفی کرد و بیـن تمـام زنان خلـقت، خدیـجه کـبری(س) و دختـرش فاطـمه زهـرا (س) و آسـیه(س) و مـریـم(س) را «انسـان کامـل» نامـید. او در تمـام مـکارم اخـلاق بی‌همـتا بـود. لـذا بارهـا بعد از وفـات خدیـجه(س) - حتی به همـسران خـود – می‌فرمـود: خـدیجه و أینَ مثـلُ خدیـجه؟

ام المومنین خدیجه کبری

و یک فـراخـوان متـفاوت!

هـر سـال روز دهـم رمـضان سالـروز وفـات حضـرت خدیـجه کبـری سـلام‌الله علیها هر مسـلمانی دختـرش را با نام مـبارک خدیـجه صدا کـند؛ فقـط یـک روز و در آن روز هـر دخـتری نام خـودش را بـرای یـک روز خدیـجه بگـذارد و به ایـن نام مـباهات کـند؛ تاکـید می‌شـود فقـط بـرای یـک روز ...

(یعـنی سـه‌شـنبه 17 تیـرماه سـال 1393)

 

در آسـتانه سالـروز وفات ام المـومنین حضـرت خدیجه(س) حجت الاسـلام شـهاب مـرادی این یادداشت را نوشـته و در اختـیار رسـانه ها قـرار داده است.

 

آسـمان نوشـت  :

وقـتی به شهـرم دقـیق می شـوم... سـوالی ذهـنم را بـه چـالش می کـشد...

پـس کـو رمـضـان؟؟؟

اینـجا از چشـم آسـمان غصه می چکـد...

۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۰
... یک بسیجی ...
این بقیه الله . حضرت مهدی

 

از امام صادق علیه السلام سوال شد؛ چرابه هنگام شنیدن نام "قـائم" لازم است از جا برخیزیم؟

 

فـرمـودند: "بـرای آن حضـرت غیـبت طـولانی در پیـش اسـت و ایـن لقـب یـادآور دولـت حَـقه ی آن حضـرت و ابـراز تأسـف بـر غـربت اوسـت. لـذا ایـشان، از شـدت محـبت و مـرحمتی که بـر دوسـتانش دارد، به هـر کـسی که بـا ایـن لقـب حضـرتش را یـاد کـند، نـگاه محـبت آمـیز می کـند.

لـذا از تجـلیل و تعظـیم آن حضـرت اسـت کـه هـر بنـده خاضـعی در مقـابل صـاحب (عصـر) خـود، هنـگامی که مـولایش به سـوی او بنـگرد از جا بـرخیـزد و تعـجیل در امـر فـرجش را از خـداوند مسـئلت کـند."

 الزام الناصب فی احوال الامام الغائب ج1 ص 271/ شیخ حایری یزدی

--- --- --- --- --- --- ---

 

آسـمان نوشـت:

خـدای خـوبم ایـن شبـهای نـورانی دستـهایمان را بالاتـر می بـریم و در لحـظات آسـمانی دعـا بـرای فـرج مـولایـمان به درگاهـت اسـتغاثه می کـنیم....

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۲
... یک بسیجی ...

 

          چیـست دلـچسب تـرین نعـمت ایـن شـهر الله؟؟؟

          یک سـحر

          وقـت اذان

          صـحن اباعبدالله...

          ...

          استـشمام رایـحه ی دل انگــیز رمـضان ؛ گــوارای وجــودتان...

 

۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۸
... یک بسیجی ...